توصیه های امام رضا علیه السلام برای تقویت حافظه و توان یادگیری

مطابق آموزه های ائمه (ع) که دانش امروزی هم بر آن صحه گذاشته رابطه مستقیمی میان نوع تغذیه و حافظه آدمی وجود دارد و شایسته است که آدمی همواره مراقب تاثیر غذاهای گوناگون در جسم و روح خود باشد.

قدس:در زمینه تأثیر تغذیه بر حافظه و توان یادگیری امام رضا علیه السلام می فرماید : « وَ الْاِکْثَارُ مِنْ لُحُومِ الْوَحْشِ وَ الْبَقَرِ یُورِثُ تَغْیِیرَ الْعَقْلِ وَ تَحَیُّرَ الْفَهْمِ وَ تَبَلُّدَ الذِّهْنِ وَ کَثْرَهَ النِّسْیَانِ …»؛ زیاد خوردن گوشت حیوانات وحشی و گاو، عقل را دگرگون می کند، (گوشت گاو سرد است )فهم را حیران می کند، ذهن را کودن می کند و فراموشی را زیاد می کند.‏ (1)
امام رضا علیه السلام همچنین در دستورالعملی دیگر برای افزایش توان یادگیری می فرماید : فراوان کندر بخورید آن را در دهان نگه دارید و بجویید برای من جویدن آن دوست داشتنی تر است . کندر بلغم معده را می زداید به هضم غذا کمک می کند بلغم معده را می زداید و آن را تمیز می کند و عقل را استحکام می بخشد . (2)
در زمینه افزایش توان یادگیری توصیه هایی مختلفی از ائمه (ع) آمده است . از جمله استفاده از غذاهای خون ساز همچون کرفس. به عنوان مثال پیامبر (ص) به امام حسین (ع) می فرماید: « یا بُنَىَّ کُلِ الکَرَفْسَ، فَاِنَّها بَقْلَةُ الاَنْبیاءِ مَغفولٌ عَنْها وَ هُوَ طَعامُ الخَضِرِ وَ اِلْیاسَ وَ الْکَرَفْسُ یَفْتَحُ السُّدَدَ وَ یُذَکِّى الْقَلْبَ وَ یَرِثُ الْحِفْظَ وَ یَطْرُدُ الْجُنونَ وَ الْجُذامَ وَ البَرَصَ وَ الْجُبْنَ؛ فرزندم کرفس بخور، چرا که کرفس سبزى پیامبران است، از آن غفلت شده، خوراک خضر و الیاس علیهماالسلام است. کرفس گرفتگى رگ‏ها را باز مى‏کند، دل را طراوت مى‏بخشد،(چون خون ساز است ) حافظه را زیاد مى‏کند و دیوانگى، جذام، پیسى و ترس را دور مى‏کند.(3)
اما به طور کلی از نظر طب اسلامی مزاج بلغم سرد و تر است و معمولا سرد مزاج ها به صورت طبیعی حافظه شان از گرم مزاج ها کمتر است . از این رو توصیه کلی برای تقویت حافظه استفاده از خوردنی هایی همچون عسل و مویز است.
در همین زمینه در فقه رضوی روایتی آمده است از امام موسی کاظم علیه السلام که در عسل درمان هر دردی است . هر کس ناشتا یک قاشق کوچک عسل بخورد بلغم (گرم و سرد)را از بین می برد و صفرا (گرم و خشک )را فرو می نشاند و مانع سودا ( سردو خشک ) هم می شود. عسل هم گرم هم تر است گرمایش بلغم و سودا را از بین می برد و تریش صفرا و سودا را از بین می برد.
از آنجا که در کشمش آهک ، منیزیم ، آهن ، منگنز ، پتاسیم ، کلر ، اسید فسفریک و مقدار زیادی قند وجود دارد، خوراک مستقیم مغز و اعصاب محسوب می شود . علاوه بر آن کشمش سبب نرمی مزاج ، صافی خون، نشاط روح ، بیداری اعصاب و آرامش بدن است. در باره استفاده از مویز و کشکش هم امام رضا ع می فرماید :« خوردن کشمش صبح ناشتا ، حافظه را تقویت می کند .
همچنین امام رضا علیه السلام از پدران خود از امام علی‏ علیه السلام نقل کرد که آن حضرت فرمود: اَلزَّبیبُ یَشُدُّ الْقَلْبَ، وَ یَذْهَبُ بِالْمَرَضِ، وَ یُطْفِی‏ءُ الْحَرَارَةَ، وَ یَطیبُ النَّفْسَ. «کشمش جان را قوی و بیماری را از تن بیرون می‏کند، و گرمای بدن را فرو نشانده و روح را شاداب می‏سازد.»(4)
و در جایی دیگر در باره خواص اعجاب انگیز مویز امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارش از حضرت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام نقل کرد که آن حضرت از پیامبر چنین نقل فرمود: عَلَیْکُمْ بِالزَّبیبِ فَإنَّهُ یَکْشِفُ الْمُرَّةَ، وَ یَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ، وَ یَشُدُّ الْعَصَبَ، وَ یَذْهَبُ بِالْأعْیاءِ، وَ یُحْسِنُ الْخُلْقَ، وَ یَطیبُ النَّفْسَ، وَ یَذْهَبُ بِالْغَمِّ. «بر شما باد مصرف کشمش، که کشمش تلخی‏ها را می‏زداید،
بلغم را از بدن بیرون می‏راند، اعصاب را قوی می‏کند، سُستی‏ها را از تن می‏زداید، اخلاق را نیکو و روح را شاداب و غم و اندوه را برطرف می‏سازد.»(5)
در طب الرضا هم درباره تقویت نیروی حافظه و توان یادگیری آمده است که کسى که می خواهد حافظه‏اش قوى شود صبح‏ها ناشتا نزدیک هفت مثقال مویز بخورد و کسانى که به نیروى حفظ بیشترى احتیاج دارند هر روز سه قطعه زنجبیل که با عسل مربا شده بخورند و نیز مقدارى خردل با غذاى خود مصرف کنند و آن کس که می خواهد خردش نیرومند گردد هر روزه سه دانه هلیله را با نبات بکوبد و میل کند.
و ابو بصیر از امام رضا (ع) نقل می کند که جهت تقویت حافظه 10درهم میخک 10درهم کندرسفید بگیرد وخوب بکوبد و هر روز ناشتاق دری از آن بخورد.(6)
برای تقویت قوه حافظه دستورات دیگری هم در متون اسلامی آمده است. نگاه به قرآن، تلاوت قرآن، حفظ قرآن و اساسا هر گونه ارتباط با قرآن بطور خارق العاده ای حافظه را تقویت می کند و همچنین مداومت به برخی اذکار و ادعیه که در جای خود بحث خواهد شد.

پانوشتها:
1. الرسالة الذهبیة ص 29
2. مکارم الاخلاق : ج 1 ص 423 ح 1442
3. الفردوس، ج 5، ص 370، ح 8468
4. بحارالأنوار ج63 ص152 ح5
5. بحارالأنوار ج 66 ص151 ح1
6. طب و بهداشت از امام علی بن موسی الرضا علیه اسلام / چاپ پنجم / ص 261

قران برزخ را چگونه می بیند؟

برزخ در لغت و اصطلاح: واژه برزخ در اصل به معنی چیزی است كه در میان دو شیء حائل می‌شود و نمی‌گذارد به هم برسند.

به گزارش گروه دین و اندیشه "ندای انقلاب"، پرسش :دیدگاه قرآن را درباره برزخ و خصوصیات آن تشریح فرمائید؟
پاسخ :
برزخ در لغت و اصطلاح: واژه برزخ در اصل به معنی چیزی است كه در میان دو شیء حائل می‌شود و نمی‌گذارد به هم برسند.

به حسب اصطلاح به عالمی كه میان دنیا و عالم آخرت قرار گرفته است، برزخ گفته می‌شود. از عالم برزخ به عالم ارواح، ‌عالم قبر، و عالم مثالی نیز تعبیر می‌شود.

برزخ از دیدگاه قرآن: از آیات، استفاده می‌شود كه انسان، بعد از مرگ و پیش از برپایی قیامت، دورانی زیاد در عالم قبر و برزخ می‌گذراند.

«ومن ورائهم برزخٌ الی یوم یبعثون» (... و پشت سر آنها برزخی است، تا روزی كه برانگیخته می‌شوند.)

آیه شریفه دلالت روشنی بر وجود چنین عالمی دارد و تنها آیه ‌ای است كه كلمه برزخ را به صراحت بیان نموده است.

پس مراد به این برزخ، عالم قبر است و مردم در آن عالم كه عالم بعد از مرگ است، زندگی می‌كنند، تا قیامت برسد.[ و تعبیر «الی یوم یبعثون» (تا روز قیامت)، گواه بودن برزخ میان دنیا و آخرت است.

این آیه مباركه تنها وجود عالمی را بنام «برزخ» اثبات می‌كند، اما در آن، حیات وجود دارد یا نه؟ ساكت است و لكن از آیات دیگری استفاده می‌شود كه در آن منشاء حیات واقعی برای انسان وجود دارد، كه آن را بیان می‌نمائیم.

«ولا تقولو لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لكن لا تشعرون» (به آنها كه در راه خدا كشته شدند مرده مگوئید بلكه آنها زنده ‌اند ولی شما نمی‌فهمید.)

آیه فوق از دلائل روشن اثبات جهان برزخ است و به روشنی بر این كه بعد از زندگی دنیا، و قبل از قیامت زندگی به نام «برزخ» هست، دلالت می‌كند، و می‌رساند كه شهیدان در راه خدا پس از مرگ زنده ‌اند ولی زندگی و كیفیت آن برای ما قابل درك نیست.

پس آیه شریفه می‌تواند از ادله اثبات برزخ باشد، و هم دلیل بر وجود حیات واقعی در آن عالم است.

«قالوا ربّنا امتّنا اثنتین و احییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا فهل إلی خروج من سبیلٍ» (آنها می‌گویند: پروردگارا ما را دوبار میراندی و دوبار زنده كردی، اكنون به گناهان خود معترفیم، آیا راهی برای خارج شدن از دوزخ وجود دارد؟)

در این كه منظور از «دوبار میراند» و «دوبار زنده كردن» چیست؟ مفسران چندین تفسیر ذكر كرده ‌اند كه از میان همه این تفاسیر، این تفسیر مناسب است كه منظور از دو بار، میراندن، مرگ در پایان عمر و مرگ در پایان برزخ است. و منظور از دو مرتبه احیاء، احیای برزخی و احیای در قیامت است.

پاداش و عذاب برزخ: در آیات قرآنی به پاداش و نعمت و عذاب جهان برزخ اشاره شده است، یعنی در برزخ نیز بهشت و دوزخ برزخی داریم كه شهیدان و مؤمنان پیشرو در آن متنعم و طاغیان و كافران گرفتار عذابند. نمونه بارز، پاداش شهیدان است كه در قرآن مجید آمده است: «شهدا زنده ‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند»البته روشن است كه شهیدان خصوصیتی ندارند، چرا كه قرآن گروهی از صالحان و خاصان را همین طور از آنها شمرده است.

با این آیه شریفه كه «قیل ادخل الجنَّه قال یا لیت قومی یعلمون» (درباره‌ی مجاهدی كه جان بر كف به نام حبیب نجار نازل شده است. مسلماً این بهشت، بهشت جاویدان رستاخیز نیست، بلكه بهشت برزخی است. چون كه بر طبق آیات ورود در آن بهشت جاویدان رستاخیز، در قیامت پس از حساب محشر صورت خواهد گرفت و هنوز كسی داخل آن نشده است.

و یا در مورد عذاب و دوزخ برزخی، خداوند متعال درباره طاغیان همچون آل فرعون می‌فرماید: «مجازات دردناك آنها همان آتش است كه هر صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند، و روزی كه قیامت برپا می‌گردد و دستور می‌دهد، آل فرعون را در اشد عذاب وارد كنید.»

از آنجا كه آیه شریفه می‌فرماید: كه آنها صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند، اما در قیامت آنها را وارد اشد عذاب می‌كند، این به خوبی دلالت دارد كه عذاب اول عذاب برزخی است كه بعد از این دنیا و قبل از قیام قیامت است، و كیفیت آن عرضه و نزدیكی به آتش دوزخ است، و عذاب دوم مربوط به دوزخ در روز رستاخیز است كه هنوز كسی وارد آن نشده است.

و درباره‌ی قوم نوح چنین آمده است: «... اغرقوا فادخلوا ناراً...» یعنی قوم نوح به خاطر خطاهای زیادی كه داشتند غرق شدند و داخل آتش شدند.

مراد از این داخل آتش شدن همان آتشی است كه در برزخ است.

نتیجه بیان این آیات این شد، بهشت و دوزخ دیگری در عالم برزخ است كه نمونه ‌ای از بهشت و دوزخ رستاخیز است. چنانكه در روایات امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ در مورد قبر وارد شده است: «قبر باغی از باغ‌ های بهشت است نام حفره ‌ای كه حفره‌ های برزخ.»
خصوصیات برزخ:

الف) از روایات بسیاری استفاده می‌شود هنگامی كه انسانی را در قبر گذاشتید دو فرشته از فرشته‌ های الهی به نام‌ های نكیر و منكر به سراغ او می‌آیند، و از اصول عقاید او، توحید و نبوت و ولایت، و از چگونگی مصرف كردن عمر در طرق مختلف، و طریق كسب اموال و مصرف آنها از او سئوال می‌كنند.

ب) فشار قبر: به نظر می‌رسد كه فشار قبر اولین نقطه كیفرهای عالم برزخ است. و طبق روایات زیادی وجود فشار قبر امری مسلم است. چنانكه رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: «هیچ مؤمنی نیست مگر این كه فشاری در قبر دارد.»


ج) ارتباط برزخ با این جهان: روایات متعددی وجود دارد كه نشان می‌دهد روح به هنگام انتقال به عالم برزخ به كلی از دنیا بریده نمی‌شود، بلكه گهگاه با آن ارتباط برقرار می‌كند.

محتوای یكی از روایات این است كه «افراد با ایمان، و حتی افراد بی‌ایمان گهگاه به دیدار خانواده خود می‌آیند. مؤمنان تنها خوبی‌ها و خوشی‌ های خانواده خود را می‌بینند و خوشحال می‌شوند، و كافران تنها بدی‌ها و ناخوشی‌ها را و غمگین می‌شوند.»

10 توصیه حاج اسماعیل دولابی برای زندگی مومنانه

نویسنده وبلاگ "باز باران" در آخرین مطلب وبلاگ خود نوشت:
۱. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

۲. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

۳. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود: یک ساعت دنیا را به همه آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

۴. اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن در همین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.

۵. هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید. غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد و استغفار که می‌کنید، این چین ها باز می شود.

۶. تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما می گویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گویید خدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری، خودت رحمانی و… . کار محبت همین است.

۷. خدا عبادت وعده بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده بعد زنده باشیم.

۸. لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد، گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راستی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.

۹. از هر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه‌ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله.

۱۰. دل های مؤمنین که به هم وصل می‌شود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است...شخصِ تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند." پایان سخنان زیبای حاج آقای دولابی که دوستی به رایانامه ام زده بود.

به اضافه یک: به نظر می رسد که در گزینش دوستانه از سخنان ایشان، عامل حیاتی پاک زیستی فراهم شده است: نخستین چیزی که در قیامت مورد بررسی قرار می گیرد نماز است،‌ اگر پذیرفته شد،‌ چیزهای دیگر نیز پذیرفته می شود و اگر رد شد، چیزهای دیگر نیز رد می شود. حالا نماز کی پذیرفته می شود؟ وقتی که انسان امام حق و ولیّ امر الهی را پذیرفته باشد. نفی جانشین امام زمان،‌ نفی خود آنان است و نفی آنان نفی خداوند و در حد شرک است:‌ »الراد علیهم کالراد علینا و الراد علینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک» خداوند نیز می فرماید: اگر ولیّ امر ما در زندگی درست باشد،‌ مشکلات و ظلمات دیگر هم درست می شود: الله ولیُّ الذین آمنوا یُخرجهم من الظلمات الی النور؛ ‌و اگر ولیّ ما الهی نباشد،‌ تمام خوبیهای دیگر هم به ظلمت تبدیل خواهد شد: و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت،‌یُخرجونهم من النور الی الظلمات. این،‌ تزکی و پاک شدن استراتژیک است.
رهبر انقلاب در نگاه حاج آقای دولابی

عملی که برابر با ثواب چهارصد حج می باشد!

مصطفی لعل شاطری: یکی از مسائلی که در اسلام بر آن بسیار تاکید شده است، نظافت مساجد و رونق دادن به آن ها می باشد، به نحوی که اجری بسیار برای این امر در نظر گرفته شده است!

جارو کردن مسجدقدس انلاین_در روایتی از رسول اکرم (ص) آمده است که ایشان فرموده اند:
مَن کنّس مسجداً مِن مساجد الله فکانّما غزّا مع النبی (ص) اربع مئة غزوةٍ و کانّما حجّ اربع مثة حجّةٍ، و کانّما اعتقّ اربع مثة نسمةٍ و کانّما صام اربع مئة یومٍ؛ کسی که مسجدی را جارو زند همانند این است که در چهارصد غزوه با پیامبر شرکت نموده، چهارصد حج کرده، چهارصد بنده آزاد نموده، و چهارصد روز روزه گرفته باشد (الرسالة العلیة، 62)، و همچنین فرموده اند:
و مَن کنّس مسجداً او طیّبه اعطی کتابه بیمینه، و خرج مِن قبره یوم القیمة و له رائحةٌ کریمةٌ کرائحة المسک الاذخر؛ کسی که مسجدی را جارو بزند یا خوشبو کند نامه اعمالش را بدست راستش می دهند و روز قیامت از قبر برمی خیزد در حالی که بوی خوشی چون بوی «اِذخِر» می دهد (همان).

روشن کردن چراغدر این باره نیز از رسول اکرم (ص) نقل شده است که فرموده اند:
مَن اسرج فی مسجدٍ مِن مساجد الله سراجاً لم تزل الملائکة و حملة العرش یستغفرون له مادام فی ذلک المسجد ضوء مِن ذلک السّراج؛ کسی که مسجدی از مساجد خدا را روشن کند، تا مادامی که نوری از آن چراغ باقی است، ملائک و حاملین عرش برای او استغفار می کنند. (وسائل الشیعة، ج3: 513)

فرش نمودن مساجدعلاوه بر موارد گفته شده پیامبر (ص) درباره ی اجر و ثواب کسی که به فرش نمودن مسجدی اقدام نماید، طی روایتی می فرمایند:
مَن بسط فیه حصیراً صلی علیه سبعون الف ملکٍ حتی ینقطع ذلک الحصیر؛ کسی که در مسجد حصیری پهن کند، تا مادامی که چیزی از آن باقی است، هفتاد هزار فرشته بر آن نماز می خوانند(و او نیز از ثواب آن بهره می برد). (کنزالعمال، 20767؛ ره رستگاری، ج1: 165)

مروري بر رسالت پيشاهنگ نهضت كربلا؛ مسلم بن عقيل

آغاز غم نامه كربلا به مدت ها پيش باز مي گردد آن زمان كه سفير عشق مسلم بن عقيل را تشنه لب از بالاي دارالاماره پرتاب كردند، اولين برگ از اين غم نامه رقم خورد تا براي هميشه لكه ننگ ميهمان كشي بر دامن كوفه و كوفيان بنشيند. به گزارش سیرنیوز؛ نشاني مسلم را فقط بايد از درهاي بسته و دلتنگي او را از كوچه هاي تنگ كوفه پرسيد. به راستي مسلم كيست و چرا راهي كوفه پيمان شكن شد؟ او را با مردم كوفه چه كار؟ چه شنيد و چه ديد جز پيمان شكني و ناسزا و ستم؟
سیرنیوز:مسلم فرزند عقيل بن ابي طالب برادر امام علي (ع) بود. عقيل به تربيت فرزندان خويش توجه خاصي داشت و آنان را بسيار مومن و پرهيزكار بار مي آورد. در اين ميان، مسلم سرآمد همه اين چهره هاي تابناك و از برجسته ترين نمونه هاي تربيتي اسلام بود. او بعد از بعثت پيامبر اكرم (ص) به دنيا آمد و در گلزار ايمان پرورش يافت.
مسلم، كوله بار تجربه خويش را از تمام حوادث و مسايل صدر اسلام انباشته كرده بود. او در مدينه از آن زمان كه چهره زشت انحراف، هويدا شد و به پيدايش استبداد بني اميه انجاميد و كاروان توحيد به دست قلندران قداره بند از مسير خويش منحرف شد، حق را از باطل تشخيص مي داد و به دنبال آن بود.
مسلم پس از فاجعه محراب خونين كوفه و شهادت اميرمومنان و مصيبت جانسوز امام حسن (ع)، در سخت ترين شرايط تاريخ و در برابر مرموزترين توطئه و جنايتكارترين عنصر اموي يعني يزيد، روبه سوي امام حسين (ع) كرد و او را ياري داد.

* حركت به كوفه
زماني كه ۱۲ هزار نامه با بيش از ۲۲ هزار امضا از طرف كوفيان به دست امام حسين (ع) رسيد، آن حضرت تصميم گرفت به نامه هاي ايشان پاسخ دهد. از اين رو، نماينده اي از طرف خود براي بررسي اوضاع و سنجش روحيه مردم به كوفه فرستاد. به اين منظور، نامه اي براي ايشان نوشت و مسلم بن عقيل، عموزاده و شوهرخواهر خويش را به عنوان سفير و نماينده به كوفه فرستاد.
مسلم در نيمه ماه رمضان از مكه به سمت مدينه حركت كرد و در مسجد پيامبر اكرم (ص) نماز خواند و با آشنايان خويش خداحافظي كرد و با پشت سرگذاشتن بيابان هاي حجاز و عراق به شهر كوفه رسيد.

* احتياط در برخورد با كوفيان
با آنكه هزاران نامه و امضا از طرف كوفيان به دست امام حسين عليه السلام رسيده بود، ولي باز هم آن حضرت تصميم عجولانه اي نگرفت و در برخورد با كوفيان با احتياط عمل كرد. ايشان به جاي اينكه با سرعت و شتاب راهي كوفه شود، مسلم بن عقيل، پسرعمويش را به كوفه فرستاد. شايد اين احتياط به دليل بي ثباتي و بي وفايي مردم كوفه در آن زمان بود. اين بي وفايي، در سخنان كساني كه از آن حضرت مي خواستند به كوفه نرود نيز منعكس شده است. آري، امام حسين (ع) وفاي كوفه را در فرق شكافته پدر و تنهايي و غربت برادر تجربه كرده بود.

* ورود مسلم به كوفه
ماموريت خطير مسلم در سفر به كوفه، تحقيق درباره اين بود كه آيا عموم بزرگان و خردمندان شهر، آماده پشتيباني از امام حسين (ع) و عمل به نامه هايي كه نوشته اند هستند يا نه؟ مسلم شبانه وارد كوفه شده، به منزل يكي از شيعيان مخلص رفت.
خبر ورود مسلم در شهر طنين انداز شد و شيعيان نزد او رفت و آمد و با امام (ع) بيعت مي كردند. در تاريخ آمده كه دوازده، هجده و يا به نقل از ابن كثير، چهل هزار نفر با مسلم بيعت كردند.

* نامه مسلم به امام حسين (ع)‌
مسلم پس از چهل روز بررسي اوضاع كوفه، نامه اي به اين مضمون به امام حسين (ع) نوشت: آنچه مي گويم حقيقت است. اكثريت قريب به اتفاق مردم كوفه آماده پشتيباني شما هستند؛ فورا به كوفه حركت كنيد.
نامه مسلم به دستعابس بن حبيبكه از رهبران مورد اعتماد كوفه و از شهداي كربلاست، به امام حسين (ع) رسيد. ايشان كه از احساسات عميق كوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوي اين شهر حركت كند.

* بيعت مردم با مسلم؛ واكنش حاكم
حاكم كوفه در زمان سفارت مسلم، نعمان بن بشير بود. وي با اينكه از هواداران عثمان و طرفدار امويان بود، ولي از خلافت يزيد هم رضايت نداشت. لذا با اينكه از ماجراي بيعت مردم با مسلم آگاه بود، چندان سخت گيري و تندي از خود نشان نمي داد و شايد هم در دل از اين كار راضي بود. تنها واكنشي كه از او نقل شده، سخنراني اي است كه در جمع مردم كوفه انجام داد كه به نظر طرفداران يزيد، بيشتر ضعف او را منعكس كرد تا قدرتش را.

* نگراني يزيد
خبر بيعت مردم كوفه با مسلم و ضعف حاكم آن شهر، يزيد را سخت نگران كرد. لذا از
سرجون كه محرم اسرار پدرش معاويه و از زيركان دربار بني اميه بود، چاره جويي كرد و او هم عبيدالله بن زياد، حاكم بصره را براي حكومت كوفه پيشنهاد داد. در تاريخ آمده كه سرجون، نامه اي از معاويه به يزيد نشان داد كه در آن، فرمانروايي كوفه را به عبيدالله واگذار كرده بود.
با ورود عبيدالله به كوفه مسلم مي دانست دير يا زود عبيداللّه كوچه به كوچه و خانه به خانه به دنبال او خواهد گشت و درصدد دستگيري و قتل او بر خواهدآمد. لذا تصميم گرفت جاي خود را عوض كند و به خانه كسي برود كه نيروي بيشتري در كوفه دارد، تا بتواند از نفوذ و قدرت او براي ادامه كار و مبارزه با حكومت ستمگر استفاده كند. به همين منظور خانه هاني بن عروه را برگزيد و هاني نيز به رسم جوان مردي، به او پناه داد.

*دستگيري و شهادت مسلم
پس از آنكه ابن زياد بر كارها مسلط شد و تا حدودي خيالش از آرامش كوفه آسوده شد، به فكر افتاد تا مسلم را دستگير كند؛ لذا غلام مخصوص خود معقل را طلبيد و سه هزار درهم به او داد تا به بهانه كمك به مسلم، از جايگاهش آگاه شود.
با دستگير شدن هاني و انتشار شايعه سپاه شام و پراكنده شدن مردم از اطراف مسلم ديگر نمي شد كاري كرد. محاصره قصر شكسته شد. از اين لحظه بود كه مسلم بي وفايي كوفيان را به چشم ديد. با غروب خورشيد، نور اميد نيز در وجود مسلم خاموش شد و درخت اميد او خشكيد.
با همان جمعيت به سوي مسجد روانه شد. نماز جماعت مغرب را فقط با سي نفر خواند و نزديك درِ خروجي مسجد، بيش از ده نفر با او نبود و وقتي از مسجد وارد كوچه شد، آنان نيز از اطرافش پراكنده شدند. مسلم ديگر تنها شده بود.
سرانجام عبيدالله بن زياد با ترفندهاي متعدد توانست مسلم را دستگير كرده و در حالي كه زبانش به استغفار و تسبيح مشغول بود، با شمشير، سرش را جدا كرده، بدنش را نيز از بالاي قصر بر زمين انداختند.

حجاب حق‌الله است یا حق‌الناس؟

حضرت آیت الله جوادی آملی در نوشتاری جایگاه و ارزش حجاب زن و لزوم توجه بانوان به آن را تحت عنوان به پرسشی پاسخ دادند.
*سوال :چرا اسلام بانوان را ملزم به رعايت حجاب كرده است و آیا این الزام براى زن محدوديتى دارد؟‎
‎راه حلّ اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن كريم اين است كه زن بايد كاملاً درك كند كه حجاب او تنها ‏مربوط به خود او یا مرد سرپرست او و یا حتی خانواده وی نيست تا بگويد من از حق خودم صرف‏نظر كردم، مرد بگويد ‏من راضيم و یا اعضاى خانواده رضايت دهند، بلکه حجاب زن، حقى الهى است، ‏لذا مى‏بينيد در جهان غرب و كشورهايى كه به قانون غربى مبتلا هستند، اگر زن همسردارى آلوده شد و ‏شوهرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام مى‏كنند، اما در اسلام اين‌گونه نيست، یعنی حرمت زن،‏ اختصاص به خود زن شوهر و برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضايت دهند، قرآن ‏راضى نخواهد بود، چون حرمت و حيثيت زن بعنوان حق‏اللَّه مطرح است، خداى سبحان زن را با سرمايه ‏عاطفه آفريده است تا معلّم رقّت بوده و پيام عاطفه بياورد، حال اگر جامعه‏اى اين درس رقّت و عاطفه را ترك نموده و به ‏دنبال غريزه و شهوت رفتند، به همان فسادى مبتلا مى‏شوند كه در غرب ظهور كرده است. بنابراین كسى نمی‌تواند نسبت به نداشتن حجاب رضايت داشته باشد. از اين جهت است که قرآن كريم مى‏گويد، هر گروهى، اگر راضى هم ‏باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا كنيد، معلوم مى‏شود عصمت زن، حق‏اللَّه است و به هيچ ‏كسى ارتباط ندارد. قهراً همه اعضاى خانواده، اعضاى جامعه و حتی خود زن، امين امانت الهى هستند. زن ‏به عنوان امين حق‏اللَّه از نظر قرآن مطرح است، يعنى اين مقام، حرمت و حيثيت را خداى سبحان (كه ‏حق خود اوست)، به زن داده و فرموده است: اين حق مرا به عنوان امانت حفظ كند، آن‌گاه جامعه به صورتى ‏درمى‏آيد كه شما در ايران مى‏بينيد، جهان در برابر ايران خضوع نموده است، زيرا كه در مسأله جنگ تا آخرين ‏لحظه، صبر نمود و كارى كه برخلاف عاطفه، رقت، رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با اين كه دشمنان او از ‏آغاز، حمله به مناطق مسكونى، كشتار بى‏رحمانه بى‏گناهان و غير نظامى‏ها را مشروع نمودند.‏‎ ‎جامعه‏اى كه قرآن در آن حاكم باشد، جامعه عاطفه است، راز اين امر نیز در این است كه نيمى از جامعه را ‏معلمان عاطفه که همان مادران می‌باشند، به عهده دارند چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم اصول ‏خانواده درس رأفت و رقّت مى‏دهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل كارساز است‎
منبع خبرگزاری حوزه .‎

وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان

امام سجاد(ع) با بیان بیست تعبیر زیبا در وداع با ماه رمضان، سود و بهره مندی از ماه ضیافت الله را به گونه ای توصیف می کند که هیچ تاجری در هیچ گوشه دنیا این سود را نبرده است و با اشک و آه وداع با ماه مبارک رمضان را بسیار گران و سخت می خواند و می فرماید: ناراحت از رفتن تو و چشم انتظار آمدن دوباره ‏ات هستیم.

 حضرت امام سجاد (ع) در فرازهای ابتدایی دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه ماه مبارک رمضان را عید اولیاء الله می داند و یکی از بهترین بخشش های خدای سبحان را ماه رمضان و روزه این ماه معرفی کرده و می فرماید: خدایا نعمت های فراوانی به ما دادی یکی از برجسته ترین نعمتها ماه رمضان و یکی از بهترین فضیلت ها روزه این ماه است که نصیب ما کردی و هیچ زمانی به عظمت زمان ماه رمضان نیست. گذشته از آن که شب قدر را در آن قراردادی، این ماه ظرف نزول قرآن شد که چنین فیضی در این ماه نازل شد. و این نعمت را مخصوص مسلمانان نمودی و سایر ملل از نعمت روزه گرفتن محرومند، ما به امر تو روزش را روزه گرفتیم و شبش را به کمک تو به قیام و عبادت مشغول بودیم .
حضرت زین العابیدن(ع) پس از جملاتی می فرماید: «واربحنا افضل ارباح العالمین » ما سودی که در این ماه بردیم هیچ تاجری در هیچ گوشه دنیا نبرده است. «ثم قد فارقنا عند تمام وقته و انقطاع مدته و وفاء عدده »، این ماه بعد از آن که پایانش فرارسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت «فنحن مودعوه وداع من عز فراقه علینا»، پس ما هم با ماه خدا وداع می کنیم وداع با دوست عزیزی که مفارقتش برای ما توانفرساست، «و غمنا و اوحشنا انصرافه عنا» ما کسی را وداع می کنیم که رفتنش برای ما بسیار گران و سخت است و ما را غمگین می کند و به وحشت و ترس می اندازد.
حضرت در ادامه به عنوان خداحافظی با ماه مبارک رمضان تعبیر "السلام علیک" را به کار می برند؛ در محاورات عربی و نیز در آداب شرعیه هم این‏طور است که در هنگام ورود به شخص سلام می ‏کنند و هم هنگام خروج و وداع نیز سلام می‏ کنند.
ای ماه رمضان! دوری تو برایم سخت است، ای مونس من
امام سجاد(ع) با بیانی زیبا و حسرت آمیز به وداع با ماه رمضان پرداخته و می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ الْأَعْظَمَ»؛ خداحافظ ای ماه بزرگ خدا و عید بزرگ اولیای خدا! «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ» خداحافظ ای بزرگ‏ترین همراه از میان زمان‏ها و اوقات؛ و بهترین ماه‏ها در ایّام و ساعات. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ» خداحافظ ای ماهی که آرزوهایمان در تو نزدیک شد؛ خداحافظ ای ماهی که اعمال نیک در تو منتشر شد.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فِرَاقُهُ مَفْقُوداً» خداحافظ ای همراه من که ارزش تو بالا بود و اکنون که می‏ روی دلم را به درد می‏ آوری. فراق تو برای من بسیار دردناک است. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ» خداحافظ ای مونس من، که وقتی آمدی مرا خوشحال ‏کردی، «وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَی» و اکنون که می‏ روی، مرا به وحشت می ‏اندازی، که بدون تو چه کنم.
خداحافظ ای ماه دوری از زشتی‏ها
حضرت سجاد(ع) در فرازهایی از دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ» خداحافظ ای همراه من که تا بودی، دل من رقیق بود و از آن سر سختی هایش، بیرون آمده بود و وقتی که تو آمدی، گناهانم کم شد. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سَبِیلَ الْإِحْسَانِ» خداحافظ ای یاوری که کمک کردی تا من بر شیطان غلبه کنم و ای همراهی که راه‏های نیکی را بر من آسان کردی.
خداحافظ ای ماه آزادی از دوزخ
امام زین العابدین(ع) در فرازی دیگر از این دعا بر رهایی از آتش جهنم در ماه رمضان اشاره کرده و می فرماید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَهُ بِکَ» خداحافظ ای ماهی که تعداد آزادشدگان از آتش جهنم در تو زیاد شد.( اشاره به روایتی است که خداوند در هر شب، به هنگام افطار هزار، هزار کس را از آتش جهنم نجات می ‏داد؛ در شب‏های جمعه هر یک ساعت، و در شب آخر ماه رمضان به مقدار تمام کسانی که در کلّ این ماه از آتش نجات داده است را نجات می‏دهد.).  «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ» خداحافظ ای ماهی که گناهان را پاک کردی و محو نمودی و همه عیب‏ها را پوشاندی. « السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ» خداحافظ ای ماه! چه‏قدر برای گناه‏کاران طولانی بودی و چه‏قدر برای مؤمنین عظمت داشتی!
«السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ» خداحافظ اى ماهى که هیچ ماه دیگری از تو برتر نیست. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ» خداحافظ اى ماهى که تا تو بودى، امن و سلامت بود. «السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَةِ وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَةِ» خداحافظ اى ماهی که نه در همنشینی با تو ناراحتی وجود داشت و نه بدی و ناپسندی در حضور تو بود. «السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ» ای ماه رمضان خداحافظ و به سلامت! همان‏گونه که تو بر ما با برکات فراوان و سلامتی فرود آمدی و ناپاکی ‏های گناه را از ما زدودی و ما را از خطاها شست و شو دادی!
ناراحت از رفتن تو و چشم انتظار آمدن دوباره ‏ات
«السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوکٍ صِیَامُهُ سَأَماً» خداحافظ که در این وقت وداع، نه از تو ناراحتیم و نه از روزه‏ داری‏ ات خسته شده ‏ایم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ وَ مَحْزُونٍ عَلَیْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ» خداحافظ از جانب من که خواستار تو بودم و پیش از آمدنت خوشحال بودم که تو خواهی آمد و اکنون هم که می‏ خواهی بروی، اندوهگین شده‏ ام که از دوری‏ات چه کنم! «السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِکَ عَنَّا، وَ کَمْ مِنْ خَیْرٍ أُفِیضَ بِکَ عَلَیْنَا» خداحافظ که چه بدی‏هایی را از ما دور کردی و چه خیراتی را با آمدنت نصیبمان کردی!
خداحافظ ای ماه مبارک! خداحافظ شب قدر!
«السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى لَیْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِیَ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» خداحافظ و درود بر تو و شب قدر که از هزار ماه برتر است. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَیْکَ وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَیْکَ.» خداحافظ که تا بودی، مشتاق آن بودیم که بیشتر بمانی و اکنون که می‏ روی، دل‏هایمان برای دیدار دوباره ‏ات پَر می ‏کشد. «السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى فَضْلِکَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَکَاتِکَ سُلِبْنَاهُ» خداحافظ و درود بر تو و درود بر فضل و کرمت که از آن محروم گشتیم و برکات گذشته‏ ات را از کف دادیم. «اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ» خداوندا ما «اهلِ» این ماه بودیم و تو ما را به آن شرافت بخشیدی و با آن، بر سر ما منّت گذاشتی! ...
جملات عجیبی که از امام زین‏ العابدین(ع) در این دعا نقل شده است، همه بر عظمت این ماه دلالت می‏ کند چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ»  اگر کسی در ماه رمضان مورد غفران قرار نگیرد، بعید است که بعد از این ماه مشمول لطف و رحمت خدا قرار گیرد...
خدایا! مصیبت هجران ماه رمضان را برای ما در روز عید فطر جبران فرما
پس حضرت در ادامه دعا عرضه می دارد: خدایا تو آن توفیق را دادی که ما اهل این ماه باشیم در حالی که عده ای از فضیلت این ماه به خاطر شقاوتشان محرومند، پروردگارا تو مولای مایی در آنچه ما را به شناخت آن برگزیده ای و ما را راهنمایی کردی که از آن پیروی کنیم و در پرتو توفیق تو، به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصیر نایل آمدیم و اندکی از وظایف بسیار را ادا کردیم .
پروردگارا در حالی تو را ستایش می کنیم که به بد رفتاری خود اقرار و به ضایع نمودن نعمت احکام تو و عمر خویش اعتراف داریم و برای توست از ناحیه دلهای ما پیمان پشیمانی و از ناحیه زبان پوزش طلبی صادقانه، پس اجر مصیبت در اعتراف به تقصیر را به ما عنایت و عوض خیری به ما لطف فرما. و پذیرش پوزش را برای ما مقرر فرما و ما را در تقصیر از ادای حق خود سرزنش مکن و عمر ما را تا ماه مبارک آینده طولانی بفرما و هنگامی که ما را به سال آینده رساندی کمک کن تا آنچه در خور توست عبادت کرده و آنچه سزاوار توست طاعت کنیم و توفیق انجام کار نیک را به طور مستمر به ما عطا فرما تا آنچه شایسته مقام توست در تمام ماه مبارک رمضان که در مدت عمر ما پیش می آید جبران شود.
امام سجاد در فرازهای پایانی این دعا می فرماید: پروردگارا هجران ماه مبارک را که مصیبت ماست برای ما در روز عید فطر با برکت جبران فرما و ثواب همه کسانی که تا روز قیامت در این ماه روزه، روزه می گیرند یا عبادت می کنند برای ما نیز مقرر فرما.

احکام و مسائل فقهی زکات فطره

 حجت‌الاسلام مرتضی کیوانی (کارشناس فقهی): یکی از این واجبات مالی که در هر سال بعد از اتمام ماه مبارک رمضان واجب می‌شود «زکات فطره» است که در این یادداشت به احکام فقهی آن می‌پردازیم.

* زکات فطره بر چه کسانی واجب است؟
اگر کسی موقع غروب شب عید فطر (که فردای آن شب، روز عید است) بالغ، عاقل و هوشیار باشد و همچنین فقیر نباشد باید برای خود و همه کسانی که نانخور او هستند (یعنی در نظر مردم تحت سرپرستی اقتصادی او هستند و روزگارشان از دارایی او تامین می‌شود) زکات فطره پرداخت کند.
حتی اگر نامسلمان هم نانخور مسلمان باشد باید به ازای او هم زکات فطره پرداخت شود.
* قصد قربت در پرداخت زکات فطره
چون زکات فطره از عبادات مالی است، باید با قصد قربت به پروردگار پرداخت شود.
* زکات کسانی که سرپرست خود را از دست داده‌اند
زکات فطره به قدری اهمیت دارد که اگر سرپرست خانواده‌ای بعد از غروب آفتاب از دنیا برود فطره او و نانخورهایش را از مال او پرداخت می‌کنند. اما اگر قبل از غروب آفتاب وفات کند لازم نیست فطره شخص وفات شده یا نانخورهایش را از مال او بدهند ولی اگر ورثه، فقیر نباشند فطره هر یک از آنها بر خودشان واجب است.
* مقدار زکات فطره
زکات فطره به ازای هر نفر سه کیلو (یک صاع) گندم یا جو یا خرما یا برنج یا کشمش یا ذرت و مانند آن است.
البته بهتر است موردی را از میان اینها انتخاب کند که اکثر مردم آن منطقه یا شهر از آن بیشتر تناول می‌کنند. (برخی از مراجع تقلید، مقدار یک صاع را بیش از سه کیلو می‌دانند که مقلدین آنها باید مراعات کنند.)
انسان می‌تواند پول یکی از این اجناس را به فقیر بدهد که امسال (1392 خورشیدی) با توجه به تفاوت قیمت گندم آزاد در استانهای مختلف برای هر نفر، حدود سه هزار تومان است.
اما نظر تفصیلی مراجع معظم تقلید:
حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌‌ای
میزان زکات فطره امسال بر مبنای گندم، برای هر نفر حداقل 3 هزار و 500 تومان است.
آیت‌الله وحید خراسانی
زکات فطریه امسال بر اساس قوت غالب گندم برای هر نفر مبلغ 3 هزار و 500 تومان، معادل 3 کیلوگرم گندم و براساس قوت غالب برنج، کشمش، جو، خرما و مانند آن بستگی به قوت محلی هر کس دارد.
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی
بر مبنای قوت غالب گندم مبلغ 3 هزار تومان، و در تهران 3500 تومان و بر اساس قوت غالب برنج، مبلغ 15 هزار تومان اعلام می‌شود.
آیت‌الله لطف‌‌الله صافی گلپایگانی
مؤمنان مبلغ معادل 3 کیلوگرم گندم را به عنوان قوت غالب بپردازند.
آیت‌الله سیدعلی سیستانی
میزان زکات فطره امسال بر مبنای گندم، برای هر نفر حداقل 3 هزار و 600 تومان است.
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی
میزان زکات فطره امسال بر مبنای گندم، برای هر نفر حداقل 3 هزار تومان و بر مبنای برنج بر اساس قیمت برنج مصرفی و یا مبلغ متعارف بازار به هر قیمتی که می‌توانند مبلغ 3 کیلو برنج را پرداخت کنند.
* وقت پرداخت زکات فطره
پرداخت فطره در ماه رمضان صحیح نیست (دقت شود!)
پس اگر کسی در ماه مبارک رمضان، زکات فطره پرداخته است، باید دوباره بعد از اتمام ماه مبارک رمضان پرداخت کند.
در روز عید اگر کسی می‌خواهد نماز عید بخواند باید احتیاطاً قبل از نماز عید، زکاتش را پرداخت کرده باشد اما اگر قصد ندارد نماز عید بجای آورد تا اذان ظهر روز عید فطر وقت دارد تا زکاتش را بپردازد.
اما اگر کسی در این مدت زکاتش را پرداخت نکرد باید در اولین وقت ممکن، پرداخت کند ولی نیت اداء یا قضا نکند.
* فقیر کیست؟
چنانکه گفته شد پرداخت زکات فطره بر فقرا واجب نیست و همچنین بی‌نیازان هم باید زکات خود را به فقرا بپردازند، پس باید فقیر را از نظر شرعی شناخت.
فقیر کسی است که خرج متعارف یک ساله خود و اهل و عیالش را (به صورت یک‌جا یا بطور متناوب) ندارد.
بنابراین اگر کسی هم اکنون خرجی یک سال را ندارد ولی بی‌کار هم نیست و ماهانه درآمد دارد فقیر حساب نمی‌شود اما کسی که به اندازه خرج یک سال دارایی ندارد و بیکار هم هست فقیر محسوب می‌شود ولی شخص بیکاری که خرج یک سال آینده را دارد فقیر حساب نمی‌شود.
* نان خور (عیال) کیست؟
نانخورهای یک نفر تمام کسانی هستند که از لحاظ اقتصادی و خورد و خوراک، وابسته به دارایی او هستند یعنی امور اقتصادی و خورد و خوراک آنان از دارایی او تامین می‌شود.
در نانخور بودن فرقی ندارد که نانخور بزرگ یا کوچک، مسلمان یا غیر مسلمان، عاقل یا غیر عاقل باشد.
* فطره بچه در شکم مادر
بچه‌ای که در شکم مادر است فطره ندارد یعنی در واقع، نانخور کسی حساب نمی‌شود.
* فطره مسافران، بیماران، سرباز و کارگران
اگر نانخور کسی در مسافرت باشد سرپرست او باز هم باید فطره او را بدهد مگر آنکه در محل مسافرت چندین روز مهمان کسی باشد که نانخور او محسوب شود که در این صورت فطره بر میزبان واجب است.
فطره بیمارانی که در بیمارستان‌ها هستند بر عهده سرپرست اقتصادی آنهاست.
سربازانی که در پادگان‌ها و مرزهای کشور مشغول خدمت به اسلام و وطن هستند نانخور دولت حساب نمی‌شوند و فطره آنها بر کسی واجب است که سرپرستی آنها را بر عهده دارد مثلا بر عهده پدر آنهاست. اما اگر سرپرست ندارند و فقیر هم نیستند بر خودشان واجب است و اگر فقیر باشند فطره آنها بر کسی واجب نیست.
کارگرانی که از طرف کارفرمای خویش، غذا دریافت می‌کنند یا پرستارانی که در بیمارستانها کار می‌کنند و همه کسانی که شرایط مشابه دارند، زکاتشان برعهده کارفرما یا بیمارستان نیست چون غذا قسمتی از حقوق آنها محسوب می‌شود.
* فطره نوزاد و دختری که تازه به خانه شوهر می‌رود
اگر دختری قبل از غروب آفتاب به خانه شوهر برود یعنی بعد از گذران دوران عقد رسما زندگی مشترک را در خانه شوهر آغاز می‌کند فطره‌اش برعهده شوهر است چون نانخور پدرش حساب نمی‌شود. اما اگر بعد از غروب آفتاب ماه مبارک رمضان به خانه شوهر برود زکاتش بر پدر (سرپرست قبلی) واجب است.
نوزاد اگر قبل از غروب آخرین روز ماه مبارک رمضان به دنیا آمده زکاتش بر عهده پدرش است اما اگر پدر ندارد کسی که خرجی مادرش را می‌دهد باید زکات او را بدهد.
فطره نوزادی که بعد از غروب آخرین روز ماه رمضان، به دنیا آمده در آن سال بر عهده هیچ کس نیست.
* فطره کسی که سرپرستش فطره نمی‌پردازد
کسی که نانخور دیگری است واجب نیست فطره خودش را بدهد بلکه اگر بدون اجازه سرپرست پرداخت کند سرپرست هم دوباره باید پرداخت کند اما اگر با اجازه سرپرستش بپردازد، همان یک بار که خودش پرداخته کافی است.
اگر سرپرست کسی زکات فطره او را پرداخت نکند در نظر مبارک امام خمینی (قدس سره) فطره بر خودش واجب نمی‌شود. (البته در نظر برخی از علما اگر فقیر نیست فطره خود را احتیاطا بپردازد.)
* فطره مهمان شب عید فطر
آراء مراجع معظم تقلید در مورد مهمانی که قبل از غروب شب عید فطر وارد منزل صاحب خانه می‌شود متفاوت است.
برخی از علمای فعلی، مهمانی را که برای همان یک وعده افطار در خانه صاحب‌خانه است، نانخور حساب نمی‌کنند و زکاتش را بر خودش واجب می‌دانند نه بر میزبان اما فتوای مبارک امام خمینی(رحمت الله علیه) این است که فطره مهمانى که پیش از غروب شب عید فطر با رضایت صاحبخانه وارد شده و نانخور او حساب مى‌شود، بر او (یعنی بر میزبان) واجب است.
اما اگر مهمان بعد از غروب آخرین روز ماه مبارک رمضان وارد خانه میزبان شود زکاتش به عهده صاحبخانه نیست.
اگر کسی چند روز قبل از عید فطر، وارد خانه میزبان شده (مثل مسافری که در خانه اقوامش ساکن می‌شود) و مهمان آنهاست و تا غروب آفتاب هم همچنان مهمان آنان محسوب می‌شود در نظر همه علما نانخور میزبان است و فطره‌اش بر عهده میزبان است.
* فطره سادات و غیر سادات
کسی که سید نیست نمی‌تواند فطره خود یا نانخورهایش را به سید بپردازد.
ملاک، سید بودن یا نبودن سرپرست خانواده است بنابراین اگر کسی که سید نیست عهده‌دار مخارج مادر سیده‌اش هست باید تمام زکات فطره‌اش را به غیر سادات بدهد. همچنین اگر کسی که سید نیست فرزند یتیم سادات را به فرزندی قبول کرده باشد باید فطره را به غیر سادات بدهد.
اما سادات می‌توانند فطره خود و عیالشان را به سادات و یا غیر سادات بپردازند. در مورد ایشان هم ملاک سرپرست خانوار است حتی اگر اشخاص غیر سید تحت تکفل او باشند.
* فطره کسی که از فقرا طلبکار است
اگر کسی هنگام غروب آفتاب از فقیری طلبکار باشد می تواند طلب خود را بابت زکات فطره حساب کند.
* مصرف زکات فطره
بنابر نظر امام راحل و برخی مراجع معظم تقلید می‌توان زکات فطره را در همه هشت موردی که زکات مال در آن مصرف می‌شود مصرف کرد. ( دقت شود زکات مال غیر از زکات  فطره است و بر صاحبان گندم،  جو، خرما، کشمش، گاو، گوسفند، شتر، طلا و نقره واجب می‌شود)
آن موارد عبارتند از1.فقرا 2.مساکین یعنی کسانی که وضعشان از فقرا هم بدتر است 3.مسافرانی  که در راه مانده و خرج بازگشت را ندارند 4.بدهکارانی که نمی‌توانند قرض خود را بدهند 5.فی سبیل الله یعنی در همه کارهای خیر که نفع آن به عموم مسلمین برسد مانند ساخت و تعمیر مسجد، راه، پل، مدرسه و بیمارستان و غیر اینها 6.کافرانی که با دادن زکات به اسلام ترغیب می‌شوند یا در جنگ به مسلمانان کمک می‌کنند 7.پرداخت به نائب امام یا  کارمندان حکومت اسلامی که مامور جمع آوری زکات و رساندن آن به نیازمندان است.
البته پرداخت آن به فقرای شیعه بهتر است.
برخی از مراجع تقلید عقیده دارند که زکات فطره مخصوص فقرا و مساکین شیعه است و نمی‌توان آن را در شش مورد دیگر مصرف کرد. بنابراین خوب است همه مومنین زکات فطره خود را صرف فقرای شیعه مذهب بکنند.
مستحب است انسان زکات فطره را ابتدا به خویشان فقیر بدهد و اگر آنها فقیر نباشند به همسایه فقیر یا اهل علم و فضیلت و تقوا که فقیر هستند بدهد.
* زکات دادن به گناهکار
فقیری که زکات می‌گیرد لازم نیست عادل باشد و به فقیر فاسق هم می‌شود زکات داد. (فاسق کسی است که یک بار گناه کبیره کرده و توبه هم نکرده است یا بیش از یک بار گناه صغیره مرتکب شده ولی هنوز توبه نکرده است.)
* پرداخت زکات به شرابخوار و کسی که آشکارا گناه می‌کند
پرداختن زکات به شرابخوار یا کسی که آشکارا و در میان همگان گناه می‌کند (هر گناهی) صحیح نیست هرچند که زکات را در معصیت هم خرج نکند همچنانکه برخی از علما، دادن زکات به بی نماز را صحیح نمی‌دانند.
* پرداخت زکات به کسی که آن را در گناه مصرف خواهد کرد
اگر انسان بداند که فقیر زکات را در راه معصیت خرج خواهد کرد نباید به او زکات بدهد و اگر بدهد باید دوباره به فقیر دیگری بپردازد.
بنابراین دادن زکات به فقیری که آنرا صرف مواد مخدر یا پرداخت هزینه‌های گناهانش  می کند جایز نیست.
* مقدار زکاتی که به یک فقیر می‌توان داد
نباید مقداری کمتر از زکات یک نفر یعنی کمتر از سه کیلو یا قیمت آن را به یک فقیر داد بنابراین نباید مثلا دو کیلو از زکات را به یک فقیر و یک کیلوی دیگر را به فقیر دیگر بدهند. از طرف بیشینه هم نباید بیش از خرج یک سال را به یک فقیر داد.
* پرداخت زکات فطره به غیر فقیر
اگر بعد از پرداخت فطره بفهمد که گیرنده زکات اصلا فقیر نبوده، اگر عین آن زکات هنوز باقی مانده می‌تواند آنرا پس گرفته و به فقرا بدهد اما اگر زکات در دست آن شخص از بین رفته یا مصرف شده باشد یا به هر علت آنرا پس نگیرد باید دوباره زکات را به فقرا بپردازد.
* عوض کردن پول یا جنسی که برای زکات کنار گذاشته شده
انسان نمی‌تواند پول یا جنسی را که برای زکات کنار گذاشته با پول یا جنس دیگری عوض کند بلکه باید همان را بپردازد.
البته اگر به هر علت آن جنس یا پول از بین برود مثل اینکه فاسد شود یا دزد آن را ببرد باید مال دیگری، جایگزین آن کند.
* انتقال زکات به شهر دیگر

در نظر بسیاری از علما انتقال زکات فطره از شهر پرداخت کننده آن به شهر دیگر صحیح نیست

دهه آخر ماه رمضان، زمان اجابت دعاست

 اهمیت و جایگاه ماه مبارک رمضان و آثار دنیوی و اخروی بهره مندی از این ماه به عنوان بزرگترین، بالاترین و ارزش‌مندترین ماه که ماه آمرزش و تطهیر است؛ در آیات قرآن و روایات به روشنی بیان شده است، چنانکه در روایتی از معصوم(ع) در این باره آمده است: «إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِینَ‏ أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ عَتِیقٍ‏ مِنَ‏ النَّارِ فَإِذَا کَانَ آخِرُ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِیهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِی جَمِیعِهِ»؛ خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان، هنگام افطار هفتاد هزار هزار شخص را که همه مستوجب آتش هستند از آتش نجات می‌دهد؛ شب آخر ماه رمضان که می‌شود، به مقدار تمام آنچه که در ماه رمضان از آتش نجات داده است، نجات می‌‌دهد.

آثاری که در این ماه از ناحیۀ خداوند متعال مترتب است، بسیار است اما متأسفانه ما نسبت به روزهای پایانی ماه مبارک رمضان دچار غفلت هستیم و پس از برگزاری شبهای قدر، گویی اهمیت شبهای پایانی ماه مبارک رمضان در نزد ما کمتر می شود در حالیکه طبق نقلهایی متعدد از ائمه(ع) دهه آخر ماه مبارک رمضان ویژگی های خاصی دارد به گونه ای که پیامبر(ص) این دهه را در مسجد معتکف می شدند؛ پس در این ماه که درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته است فرصت را مغتنم بشماریم و بهره خود را از این ماه برای بیمه شدن از شر همه بدی ها و کسب حوائج به بهترین نحو ببریم و از خداوند بخواهیم حاجات ما و دیگران را بدهد چراکه در روایات داریم، دعایی که دیگران در حق ما می‌کنند مستجاب می‌شود، امّا معلوم نیست که دعای خودمان مستجاب بشود یا نه.
حجت الاسلام حسین ابراهیمی کارشناس دینی و رئیس سابق مرکز رسیدگی به امور مساجد درباره اهمیت روزهای پایانی ماه مبارک رمضان به خبرنگار مهر گفت: رسول گرامی اسلام(ص) درباره ماه مبارک رمضان فرمود« اوّله رحمه، وسطه مغفره و آخره اجابه» و اگر ما این ماه را بر ۳ تقسیم کنیم دهه اول نزول رحمت الهی است همانطور که پیامبر(ص) در خطبه معروفشان فرمودند که "دعیتم الی ضیافة الله" یعنی دعوت شدید به مهمانی خدا. دهه اول لطف و رحمت ذات پرودگار به بندگانش است و وسط ماه مبارک رمضان توبه، انابه، استغفار و آمرزش گناهان و دهه آخر نتیجه گیری است.
وی افزود: یعنی فرد بعد از اینکه از رحمت خدا که یک فرصت گرانبهایی استفاده می کند و در دهه دوم توفیق توبه و استغفار را می یابد، در دهه سوم خواسته هایش را مطرح کند و زمان اجابت دعا است. لذا در دهه آخر ماه مبارک رمضان پیامبر اسلام(ص) کمربند عبادت را می بستند و از همه مزایای زندگی فاصله می گرفته و در مسجد معتکف می شدند و حتی در جنگ بدر که در ماه مبارک رمضان واقع شد و حضرت نتوانست معتکف بشود سال بعد جبران مافات سال گذشته را قضا کردند.
این عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت تصریح می کند: امام سجاد(ع) دعای وداع با ماه مبارک رمضان دارد و با اشک و آه از فراق ماه مبارک رمضان ابراز نوعی حسرت می کند یعنی دهه آخر که دهه اجابت دعاها است قطعا روزه داران این دهه نتیجه گیری را بیشتر اهمیت بدهند تا دهه اول و دوم چراکه پیامبر(ص) اسلام بر این مسئله تأکید داشتند همانطور که قرآن می فرماید:" لکم فی رسول الله اسوة حسنة" هرکاری که پیامبر(ص) انجام داده است برای ما الگوست و پیامبر(ص) بر دهه آخر ماه مبارک رمضان اینقدر اهتمام داشتند و روایات ما نیز بیانگر همین است وقتی از معصوم نسبت به وقت شب قدر سؤال می شود می فرماید: "اطلبه فی العشر الآخر" یعنی دنبال شب قدر در دهه آخر باش.
حجت الاسلام ابراهیمی در پایان تأکید کرد: در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: شب ۱۹ رمضان تعیین مقدرات، شب ۲۱ ابرام و تأیید و شب ۲۳ رمضان شب امضا مقدرات یک ساله است. یعنی ثقل عبادات در دهه آخر رمضان است لذا مؤمنان چه جوان و پیر و چه زن و مرد باید در زمان برداشت محصول حواسشان جمع باشد چون پیامبر مکرم اسلام (ص) دهه آخر را بیشتر اهمیت می دادند البته تمام ماه مبارک رمضان اهمیت دارد اما دهه آخر زمان مزد گرفتن است که نباید از آن غافل بود.

حسرت در قیامت بابت كوتاهی‌های ما در دنیا

.. اينجاست كه انسان دچار حسرت مي‌شود؛ چه حسرتى! كه اى كاش اين كار را من انجام داده بودم، اين قدم را برمي‌داشتم، اين حرف را زده بودم، اين كار را يا اين حرف را ترك مي‌كردم.

به گزارش گروه سياسي باشگاه خبرنگاران پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه توصیه‌های كاربردی رهبر انقلاب درباره نماز، نهج‌البلاغه، قرآن و معنویت كه در بیاناتشان به آن پرداخته‌اند را به ترتیب در سه دهه ایام ماه مبارك رمضان منتشر می‌کند.

***مرحوم آقاى ميرزا جواد آقاى ملكى (رضوان اللّه‌ عليه) در كتاب شريف مراقباتشان يك جمله‌اى به مناسبت ساعت ليلةالقدر دارند، كه من يادداشت كردم. البته اين مربوط به هميشه است، اما ايشان به اين مناسبت فرموده‌اند. «فاعلم يقينا انّك ان غفلت عن مثل هذه الكرامة و ضيّعتها باهمالك»،؛ اگر غفلت كنيم، اين فرصتها را تضييع كنيم، از دست بدهيم، بعد: «و رأيت يوم القيامة ما نال منها المجتهدون». وقتى روز قيامت مي‌شود و اعمال انسانها را حاضر مي‌كنند و صورت ملكوتى اعمال ما در آنجا حضور مى‌يابد، شما نگاه مي‌كنيد، مى‌بينيد همين عملى كه مي‌توانستيد انجام بدهيد و نداديد، اين كلمه‌ى حرفى كه مي‌شد بزنيد كه در آن خير مردمى بود و نزديد، اين قدمى كه مي‌شد برداريد كه كسان مستحقى از آن منتفع مي‌شدند و برنداشتيد، اين كار كوچك، به وسيله‌ى كسانى انجام شده است؛ عده‌اى تلاش كردند، جد و جهد كردند و چه ثواب عظيمى خداى متعال آن روز به آنها مي‌دهد. ما در آن روز از آن ثواب محروميم. وقتى انسان مشاهده مي‌كند ديگرى كه اين عمل را انجام داد، اين كار خير را انجام داد، اين قدم را برداشت، اين عمل عبادى را انجام داد، به چه دستاورد عظيمى در آن روزى كه همه محتاجند، دست پيدا كرده است، ايشان مي‌فرمايند: «ابتليت بحسرة يوم الحسرة»؛ اينجاست كه انسان دچار حسرت مي‌شود؛ چه حسرتى! كه اى كاش اين كار را من انجام داده بودم، اين قدم را برمي‌داشتم، اين حرف را زده بودم، اين كار را يا اين حرف را ترك مي‌كردم. بعد ايشان مي‌فرمايند كه حسرتِ «يوم الحسرة» مثل حسرتهاى معمولى نيست. انسان در دنيا هم گاهى اگر يك كارى را بكند، دستاوردى خواهد داشت؛ نمي‌كند، بعد دچار حسرت و ندامت مي‌شود. اما اين كجا و آن كجا؟ ايشان مي‌فرمايند: «الّتى تصغر عندها نار الجحيم و العذاب الأليم»؛ اين حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است كه در مقابل آن، آتش جهنم كوچك است. به تعبيرى، حسرت مثل سرب گداخته در درون انسان سرازير مي‌شود. «فتنادى فى ذلك اليوم مع الخاسرين النّادمين يا حسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه‌»، بعد «و لا ينفعك النّدم»؛ آن روز ديگر پشيمانى هم فايده‌اى ندارد.  

امروز شما از نعمت زندگى برخورداريد، بسيارى‌تان از نعمت جوانى برخورداريد، بحمداللّه‌ همه‌تان يا اغلبتان از نشاط و توانائى جسمى و فكرى برخورداريد، مي‌توانيد كار كنيد، مي‌توانيد از اين ساعات خوش بهره ببريد؛ از اين شبها، اين دعاها، اين مناجاتها، اين شب‌زنده‌دارى‌ها، اين نوافل. گاهى يك كار كوچك آنچنان اجر عظيمى دارد كه انسان در اين نشئه و در لابه‌لاى چهارچوبهاى مادى كه قرار دارد، باورش نمى‌آيد - «و هم لا يؤمنون» - اما هست. 

خدایا بهره مرا از مستحبات بسیار گردان/ تأثیر نمازهای نافله

در دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان می خوانیم: «اللهمّ وفر حظّی فیهِ من النّوافِلِ واکْرِمْنی فیهِ بإحْضارِ المَسائِلِ وقَرّبِ فیهِ وسیلتی الیکَ من بینِ الوسائل یا من لا یَشْغَلُهُ الحاحُ المُلِحّین».

« خدایا در این روز بهره مرا در استفاده از مستحبات بسیار گردان و در آن مرا در به یاد آوردن مسائل کرم نما و وسیله مرابین وسایل و اسباب به سوی حضرتت نزدیک ساز، اى آنکه اصرار و سماجت اصرار کنندگان مشغولش نمی سازد».

شرح دعای روز بیست و هشتم ماه رمضان
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی به تشریح دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان پرداخته است که در پی می آید:

«اللهمّ وفّر حظّی فیهِ من النّوافِلِ»؛ در شبانه روز برای نمازهای یومیه، نمازهای نافله وجود دارد که انسان به وسیله آنها می‌تواند به خداوند (عزوجل) بیش از پیش تقرب جوید، چرا که نمازهای نافله، نمازهای اضافه بر نمازهای واجب در شبانه روز می‌باشند که ضعف‌های نمازگزار در نمازهای واجب را از نظر توجه و حضور قلب در نماز به سوی خالق یکتا جبران می‌نمایند.

کیفیت نمازهای نافله
نمازهای نافله غیر از روز جمعه 34 رکعت است که 8 رکعت آن نافله ظهر و 8 رکعت آن نافله عصر و 4 رکعت آن نافله مغرب و 2 رکعت آن نافله عشا و 11 رکعت نافله شب (که 8 رکعت آن به عنوان نافله شب و 2 رکعت شفع و یک رکعت وتر بوده) و2 رکعت نافله صبح می‌باشد که در روز جمعه نافله ظهر و عصر هر کدام 10 رکعت می‌شود.

منظور از «وفرحظی فیه من النوافل» چیست؟ همان‌طور که می‌دانیم در انجام هر کاری مخصوصاً کارهای نیک و صالح باید از طرف خداوند برای هر بنده‌ای توفیق حاصل شود تا بتواند آن را انجام دهد، لذا در این روز برای آنکه بتوانیم نمازهای نافله را بجا آورده و از حظ و بهره معنوی آن به طور وافر بهره‌مند گردیم از خداوند خواستاریم که ما را در این روز از این موهبت بزرگ محروم نگرداند.

منظور از باحضار المسائل چیست؟
«واکرمنی فیه باحضار المسائل»؛ هر یک از ما ممکن است که امروز و لحظه‌ای که در آن نفس می‌کشیم و پلک می‌زنیم آخرین لحظات عمر ما باشد و باید بار سفر از این دنیای وانفسا بسته و به عالم آخرت که جاودان و همیشگی است سفر کنیم و آگاهیم که خداوند از ما و از هرچه که در این دنیا با هر مسئولیتی و سمتی انجام داده‌ایم سؤال و بازخواست خواهد نمود. «ان تبدوا ما فی انفسکم او تغفوه یحاسبکم به الله»؛ "هرچه که در آشکار و نهان (انجام داده‌اید) خداوند از شما محاسبه خواهد نمود"‌ و هر کسی نتیجه اعمال خود را می‌بیند «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»(زلزله ،8و7) یعنی؛ " کسی که به مقدار ذره‌ای کار نیک انجام داده باشد پاداشش را می‌بیند و کسی که به مقدار ذره‌ای کار زشتی انجام داده باشد کیفر آن را می‌بیند".

با توجه به آیات و توضیح بالا در می‌یابیم منظور از "باحضار المسائل" همان آمادگی قبل از مرگ برای پاسخگویی به بازخواست‌هایی است که از طرف ذات اقدس از انسان می‌گردد، چرا که همه مسئولیم و داشتن مسئولیت در دنیا بسیار سنگین است و انسان را در عالم آخرت گرفتار بازخواست بیشتری می‌نماید، که ما از خداوند خواستاریم که در این روز ما را برای حاضر نمودن خود برای چنین روزی یاری نماید.

«و قرب فیه وسیلتی الیک من بین الوسائل یا من لایشغله الحاح الملحین»؛ همان طور که می‌دانیم در آخرت از تک تک اعضای بدن انسان، سؤال خواهد شد که آیا در مسیر طاعت الهی بوده‌اند یا نه که با توجه به آن در می‌یابیم شاید منظور از "وسیلتی"‌ در این دعا همان اعضا و جوارح انسان باشد که از خداوند می‌خواهیم که وسایل (اعضا و جوارح) ما را نزدیک خود سازد. یعنی اعضا و جوارح ما را تابع و فرمان بردار ذات اقدسش گرداند نه تابع شیطان ملعون و رانده شده از درگاهش، که اطاعت و فرمانبرداری از ذات اقدس خداوند مساوی با سعادت جاودانی است، اما نافرمانی از ذات اقدس او شقاوت ابدی است. که ما نیز در این روز از خداوند خواستاریم تمام اعضا و جوارح ما را تابع دستوراتش نموده و از شیطان ملعون دور سازد.

نماز شب بیست و نهم ماه رمضان

نمازهای مخصوصی برای هر شب ماه مبارک رمضان از حضرت علی (ع) روایت شده و ثوابهای زیادی برای هر شبی ذکر فرموده اند. این نمازهای مستحبی تماما دو رکعت دو رکعت خوانده می شود و خواندن آن در حالت نشسته هم جایز است، لکن ایستاده افضل است.
نماز شب بیست و نهم ماه مبارک رمضان، دو رکعت است که در هر رکعت بعد از حمد 20 مرتبه سوره توحید خوانده می شود و حضرت علی بن ابیطالب(ع) در ثواب آن فرمود: هر کس بخواند، از مرحومین حساب شده و نامه عمل او را به اعلی علّییّن می برند.منبع مهر

کدام عمل مهریه حوریان بهشتی است؟

رسول خدا (ص) می فرمایند: نزدیک ترین شما به جایگاه من در قیامت، نیکوترین شما از جهت اخلاق و سودمندترین شما نسبت به خانواده اش است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، در فرهنگ اسلامی اولویت و تقدم خانواده یک اصل به حساب می آید و روایات فراوانی بر آن دلالت دارند؛ متن زیر برگرفته از کتاب مفاتیح الحیاة اثر آیت الله جوادی آملی در این خصوص مرور می کنیم:
رسول خدا (ص) فرمودند: هر گاه خدا به یکی از شما خیری عطا کرد، ابتدا خود و خانواده اش را از آن بهره مند سازد.(1)
رسول خدا (ص) فرمودند: از خانواده آغاز کنید و هر کسی که نزدیک تر است مقدم بدارید.(2)
امام سجاد (ع) می فرمایند: اینکه وارد بازار شوم و پولی داشته باشم که برای خانواده ام گوشتی بخرم که بدان نیاز دارند، نزد من از آزادسازی برده ای محبوب تر است.(3)
رسول خدا(ص) به امیرمومنان (ع) فرمودند: خدمت به خانواده کفاره گناهان بزرگ، موجب فرونشاندن خشم الهی، مهریه حوریان بهشتی و موجب فزونی حسنات و درجات است. ای علی (ع)! به خانواده خدمت نمی کند مگر صدّیق یا شهید یا مردی که خدا برایش خیر دنیا و آخرت را خواسته است. (4)
از رسول خدا (ص) روایت شده که نزدیک ترین شما به جایگاه من در قیامت، نیکوترین شما از جهت اخلاق و سودمندترین شما نسبت به خانواده اش است.(5)
نیکی به خانواده افزون بر پاداش اخروی در دنیا نیز آثار خوبی دارد. رسول خدا (ص) فرمودند: هنگام ورود به خانه سلام کن، خدا برکتت را افزون می کند. (6)
امام سجاد (ع) درباره اهمیت نیکی به خانواده فرمودند: پسندیده ترین شما نزد خدا بهره دهنده ترین شما بر خانواده است. (7)
امام صادق (ع) نیز فرمودند: هر کس نسبت به خانواده اش نیکوکار باشد خدا بر عمرش می افزاید؛ (8) امام کاظم (ع) فرمودند: هر کس با برادران و خانواده اش نیکوکار باشد، عمرش طولانی می شود. (9)

پاداش اندوه برای خانوادهامام علی (ع) می فرماید: روزی بر رسول خدا (ص) وارد شدم و فرمودند: ای علی! چگونه صبح کرده ای؟ گفتم: در حالی که در دستانم چیزی جز آب نیست و من برای حسن و حسین علیهماالسلام ناراحتم. فرمودند: ای علی! اندوه برای خانواده حجابی در برابر آتش است. (10)

کیفر تباه کردن خانوادهرسول خدا (ص) فرمودند: از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که خانواده خود را تباه کند(11)؛ همچنین آن حضرت از اینکه کسی خودش سیر باشد و خانواده اش را گرسنه نگه دارد، نهی می کرد و فرمود: برای هلاکت یک مرد همین بس که خانواده خود را تباه کند.(12)

کیفر بداخلاقی با خانوادههنگامی که پیامبر و مردم (از خاکسپاری سعد بن معاذ) بازگشتند، پرسیدند: ای رسول خدا! با سعد کاری کردی که با هیچ کس دیگر نکرده ای؛ جنازه اش را بدون ردا و کفش مشایعت کردی؟ فرمودند: فرشتگان بدون کفش و ردا در تشییع او حاضر شدند و من به آنان تاسّی جستم. گفتند: یک بار سمت راست تابوت و بار دیگر سمت چپ آن را گرفتی! فرمود: دستم در دست جبرئیل بود و هر جا را که او می گرفت می گرفتم. گفتند: به غسل او فرمان دادی و خودت بر جنازه اش نمازگزاردی و خودت به خاکش سپردی؛ آن گاه فرمودی همانا عذاب قبری بر سعد اصابت کرد؟ فرمودند: آری رفتار او با خانواده اش تند بود.(13)
در مذمت سختگیری بر خانواده از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمودند: بدترین مردم مرد سخت گیر بر خانواده است. (14) شخصی پرسید: ای رسول خدا (ص)! مراد از سختگیری بر خانواده چیست؟ فرمود: مرد هر گاه وارد خانه شد همسرش بترسد و فرزندش بهراسد و بگریزد و هر گاه از خانه بیرون رفت همسرش بخندد. (15)
پی نوشت ها:
1. الجامع الصغیر، ج 1، ص 73
2. الکافی، ج 5، ص 67
3. همان، ج4، ص 12
4. جامع الخبار، ص 103
5. عیون اخبار الرضا، ج2، ص 38
6. بحارالانوار، ج 66، ص 396
7. الکافی، ج 8، 69
8. همان، ص 219
9. تحف العقول، ص 388
10. جامع الخبار، ص 91
11. الکافی، ج4، ص 12
12. دعائم الاسلام، ج2،ص 193
13. علل الشرائع، ص 310
14. الجامع الصغیر، ج 2، ص 77
15. مجمع الزوائد، ج 8، ص 25

فتوای آیت الله نوری همدانی درباره طواف در طبقه فوقانی کعبه

آیت الله نوری همدانی از مراجع تقلید شیعیان در استفتایی دیدگاه خود را درباره طواف در طبقه فوقانی کعبه اعلام فرمود.

مهر، عربستان سعودی در طرحی دست به توسعه مطاف در مسجدالحرام زده است و برای زائران ناتوان و مسن خانه خدا محلی برای طواف در ارتفاع 13 متری ایجاد کرده است.
اینکه طواف در طبقه فوقانی کعبه به لحاظ شرعی چه حکمی دارد را خبرنگار مهر در استفتایی از دفتر آیت الله العظمی نوری همدانی جویا شده که در ادامه از نظر می‌گذرد.

پرسش: همانگونه که مستحضر هستید مکانی جدید برای طواف خانه خدا برای افراد دارای ناتوانی جسمی و مسن در ارتفاع 13 متری از سطح زمین در خانه خدا ساخته شده و هدف آن فراهم کردن مکانی امن و راحت برای طواف افراد ناتوان و مسن است. طواف در این سطح آیا جایز است یا خیر؟

پاسخ: طواف در طبقه فوقانی صحیح نیست و افراد نا توان باید نائب بگیرند.

دعای روز بیست‌و‌ششم ماه مبارک رمضان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

اللهمّ اجْعَل سَعْیی فیهِ مَشْکوراً و ذَنْبی فیهِ مَغْفوراً و عَملی فیهِ مَقْبولاً و عَیْبی فیهِ مَسْتوراً یا أسْمَعِ السّامعین
خدایا قرار ده کوششم را در این ماه مورد سپاس و تقدیر و گناهم را در آن آمرزیده و عملم را در آن مورد قبول و عیبم را در آن پوشیده، ای شنواترین شنوایان

۱۰ چهره محبوب قرآنی مردم

بخش چهره‌های قرآنی نمایشگاه قرآن با برگزاری نظر‌سنجی قصد انتخاب محبوب‌ترین چهره قرآنی را دارد که حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی، همچنان با اختلاف زیاد در رتبه اول ۱۰ چهره برتر قرار دارد.

بخش قهرمانان قرآنی نمایشگاه قرآن در آخرین‌ روز‌های نمایشگاه قرآن همچنان به نظر‌سنجی از باز‌دید‌کنندگان مبنی بر انتخاب محبوب‌ترین چهره قرآنی می‌پردازد.

بنا بر این گزارش در این نظر‌سنجی حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» با اختلاف زیاد نسبت به نفر دوم در صدر محبوب‌ترین چهره‌ها قرار دارد و پس از وی «شهریار پرهیزکار» در جایگاه دوم است.
10 نفر برتر این نظر سنجی تا ساعت 24 روز جمعه 11 مرداد‌ماه 1392 به شرح ذیل است؛
1. حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» با 7106 رأی
2. «شهریار پرهیزکار» با 1817 رأی
3. «کریم منصوری» با 1658 رأی
4. «علی امینی» با 982 رأی
5. «حامد شاکر‌نژاد» با 953 رأی
6. «سیدمحمد‌حسین طباطبایی» با 808 رأی
7. «جواد فروغی» با 405 رأی
8. «احمد دباغ» با 327 رأی
9. «احمد ابوالقاسمی» با 324 رأی
10 «عباس سلیمی» با 281 رأی
به گزارش خبرگزاری فارس دو روز تا پایان نمایشگاه قرآن کریم فرصت باقی‌ است و با وجود اختلاف 5289 رأی بین نفرات اول و دوم به نظر می‌رسد حجت‌الاسلام «محسن قرائتی» محبوب‌ترین چهره قرآنی این نظر‌سنجی باشد.

بزرگترین مرجع شیعیان در قرن سیزدهم که بود؟

شیخ محمد حسین صاحب کتاب جواهر الکلام که شرح شرایع محقق است، ومی توان آن را دائره المعارف فقه شیعه خواند اکنون هیچ فقیهی خود را از جواهر بی نیازنمی داند این کتاب مکرر چاپ سـنگی شده است. امروز روز پایان تألیف این کتاب ارزشمند فقهی است.

شیخ محمد حسین صاحب کتاب جواهر الکلام که شرح شرایع محقق است، ومی توان آن را دائره المعارف فقه شیعه خواند اکنون هیچ فقیهی خود را از جواهر بی نیازنمی داند این کتاب مکرر چاپ سـنگی شده است و اخیرا با چاپ حروفی در قطع وزیری مشغول چاپش هستند و در حدود پنجاه جـلد ۴۰۰ صفحه ای، یعنی در حدودبیست هزار صفحه خواهد شد کتاب جواهر عظیم ترین کتاب فقهی مسلمین است
زندگینامه
فـقـیـه بزرگوار، آیه اللّه شیخ محمد حسن بن شیخ باقر بن شیخ عبدالرحیم بن آقامحمد بن ملا عـبدالرحیم شریف اصفهانی، معروف به صاحب جواهر، ازشخصیتهای خودساخته ای است که شهرت خاندان جواهری او دیگر انتسابها رازیر شعاع خود قرار می دهد و آغاز شهرتش از همان نقطه شروع می گردد هرافتخاری که در این سلسله به ظهور پیوندد به او منتهی می گردد.
گـرچـه از نـظـر نسب و سلسله انتساب تا این حد کوتاه و مختصر است، ولی درمقابل آن از نظر فضیلت و کرامت و علم و تقوی مفصل ترین حسبها را دارد او بانی وپایه گذار فخر جاویدان در فقه و فـقـاهت راستین می باشد و از نوابغی است که قرن سیزدهم هجری نظیر او را کمتر داشته است جواهر او بهترین نشان و علامت نبوغ و کمال، و مستندترین دلیل ادعای ماست.
در قـرن نامبرده، ریاست و مرجعیت شئون عمومی شیعه به او منتهی گردید واو شایستگی کامل اداره این امر را داشته است، با آنکه در آن قرن علما و فقهای بزرگ دیگری نیز می زیسته اند، ولی با توجه به عظمت و والایی مقام شیخ، کسی در مقام معارضه یا رقابت با او برنخاسته است.
ولادت:
مـرحـوم شـیـخ آقا بزرگ تهرانی، بزرگترین مورخ و رجالی معاصر شیعی، درمورد ولادت او احتمال می دهد که ولادت او در سال ۱۲۰۰ یا ۱۲۰۲ رخ داده باشد، باآن نشان که آغاز تالیف جواهر در ۲۵ سالگی بوده است و برخی نوشته های کتاب را به استادش شیخ کاشف الغطا ارائه داده است، و فـوت اسـتادش در سال ۱۲۲۸ بوده است از این رو بعید نمی شمارد که ولادت او در همان تاریخ مزبور بوده باشد.
بـرخـی احـتـمال داده اند به نشان اینکه او در درس علا مه آقا وحید بهبهانی شرکت جسته است، ولادت او حـدود ۱۱۹۲ بـاشد، ولی احتمال اول شیخ آقا بزرگ صحیح تر به نظر می رسد، زیرا تاریخ پـایان جواهر ۱۲۵۴ بوده و به تصریح خودصاحب جواهر، ۳۰ سال در تالیف آن کتاب می کوشیده و در هـنـگـام شروع آن ۲۵ ساله بوده است، پس تاریخ ولادت صاحب جواهر در همان حدود ۱۱۹۹ یا ۱۲۰۰ خـواهـدبـود بـه هـر حـال ولادت در هـر تـاریخ بوده باشد، چندان نقشی در بحث ما ندارد آنـچـه بـیـشـتر اهمیت دارد، تولیدات و آثار و نتایج فکری و علمی و معنوی اوست که مورد بحث قرارخواهد گرفت.
شیخ محمد حسین صاحب کتاب جواهر الکلام که شرح شرایع محقق است، ومی توان آن را دائره المعارف فقه شیعه خواند اکنون هیچ فقیهی خود را از جواهر بی نیازنمی داند این کتاب مکرر چاپ سـنگی شده است و اخیرا با چاپ حروفی در قطع وزیری مشغول چاپش هستند و در حدود پنجاه جـلد ۴۰۰ صفحه ای، یعنی در حدودبیست هزار صفحه خواهد شد کتاب جواهر عظیم ترین کتاب فقهی مسلمین است و باتوجه به اینکه هر سطر این کتاب مطلب علمی است و مطالعه یک صفحه آن، وقـت زیـادو دقـت زیـادتـری مـی خـواهـد، مـی تـوان حـدس زد که تالیف این کتاب بیست هـزارصـفـحـه ای، چقدر نیرو برده است او سی سال تمام یک سره کار کرد تا چنین اثر عظیمی به وجود آورده این کتاب مظهر نبوغ و همت و استقامت و عشق و ایمان یک انسان به کمال خویشتن است صاحب جواهر شاگرد کاشف الغطا و شاگرد او سید جوادصاحب مفتاح الکرامه است، و خود در نـجف حوزه عظیمی داشته و شاگردان زیادی تربیت کرده است صاحب جواهر عرب است در زمـان خـود مـرجـعـیت عامه یافت و درسال ۱۲۶۶ که اوایل جلوس ناصر الدین شاه در ایران بود، درگذشت.
مرحوم صاحب جواهر او تـکـمیل کننده حرکت علمی و فقهی جدیدی بود که اساس آن توسط علا مه وحید بهبهانی در کربلا، پایه گذاری گردید، پس از آنکه مدت طولانی در قرن ۱۱ و ۱۲حوزه های علمی به خاموشی و سستی گرائیده بود، در اثر حرکت و تلاشهای مرحوم وحید بهبهانی و در عهد محقق والا مرحوم شریف العلما، متوفی ۱۲۵۴ تلاشها به اوج خود رسید حوزه درسی او از امواج طلا ب پژوهشگر موج مـی زد و بـیـش از هـزارنـفـر در حـوزه درسـی او تلمذ می نمودند کافی است که بگوییم یکی از شاگردان آن حوزه، استاد متاخرین، شیخ مرتضی انصاری بود، ولی با وفات شریف العلما مازندرانی از مـوقـعـیت حوزه کربلا کاسته گردید آنجا مرکزیت علمی خویش را ازدست داد و انظار و افکار مـردم و طـلا ب به حوزه علمیه نجف متوجه گردید و وجودصاحب جواهر، بزرگترین عامل این جذبه معنوی و علمی بود با جزم کامل می توان گفت که قرن سیزدهم هجری، یکی از قرون پرثمر و پربار علمی و فقهی در جهان اسلامی است شخصیتها و فحول نامی علمی و فقهی به عرصه بروز و ظـهـور آمـدنـد کـه نـمـونـه ای از آنـها شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر در فقه، و شیخ مـرتـضـی انـصاری (متوفی ۱۲۸۱) در فقه و اصول بود و افرادی از مدرسه علمی این شخصیتهابه ظـهـور پـیـوسـتند که همیشه افتخار شاگردی این مکتب را داشتند، مانند آیه اللّه میرزاحسین نائینی (متوفی ۱۳۵۵) و آیه اللّه خراسانی، مازندرانی و غیرهم که همواره بر این شاگردی افتخار و مباهات داشته اند.
خانواده
نسبش از طرف پدر به یک خانواده مذهبی از ایران و از مادر به بو الحسن فتونی از علمای اطراف حله می‌رسد.
وی هشت پسر و چند دختر داشت که مشهورترین آنها:
شیخ محمد، معروف به «حُمیّد» بزرگترین و برجسته‌ترین فرزندان، که مدرس و امام جماعت بود و در زمان حیات پدر در سال ۱۲۱۳ هجری خورشیدی درگذشت
شیخ عبدالحسین، فقیه بزرگوار و مشهور به علامه
شیخ حسین، ادیب و شاعری ماهر و فاضل
شیخ حسن، از علماء و فقهای روزگار خویش بود.
ایشان اصالتا خمینی شهری همان سده سابق هستند واهل محله خوزان
موقعیت سیاسی نجف
ایـن تـحولات بزرگ علمی و فقهی، مرهون امنیت و آسایش سیاسی موقتی بودکه پس از آن همه برخوردها و مبارزات نظامی و سیاسی دو دولت عثمانی و ایران برسر تصاحب عراق صورت گرفته بـود، و هـمانند عصر امام باقر (ع) و امام صادق (ع (بسیار کوتاه بود پس از منازعات فراوان صلحی میان دو دولت عثمانی و ایران، بامیانجی گری شخصیت اصلاح گر، عالم ربانی، شیخ موسی، نجل آل کـاشـف الغطا (متوفی ۱۲۴۱) صورت گرفت و اسیران عراقی از ایران پس گرفته شد و زائران ایرانی به زیارت عتبات عالیات شتافتند در این رفت و آمدها، مسائل مالی و اقتصادی علماو مراجع عـالـیـقـدر تـقلید مقیم کربلا نیز ترمیم گردید و حوزه های علمی فعالیت ونشاط خود را از سر گرفتند.
دوران زنـدگـی صـاحب جواهر، بهترین و درخشان ترین فرصت و دوران آسایش فکری بود، چون حـوزه نجف از جهات مختلف سیاسی، اقتصادی واجتماعی، در یک آسایش و آرامش نسبی به سر مـی بـرد، بـه حـدی که طلاب و مهاجرین و زائرین از هر سو به آن ناحیه رو می آوردند و نیازهای فـکـری و روحـی خـود را ازخـرمـن علم و عرفان، و از کانون آموزش و بینش اسلامی آن سیراب مـی سـاخـتـند درکنار حرکتها و فعالیتهای علمی و فقهی آن، حرکتها و نشاطهای ادبی و شعری هـم شـروع گـردیـد و شعرائی مانند شاعران خاندان آل اعسم، خاندان محی الدین، خاندان شیخ عـبـاس و ملا علی و سید حیدر حلی، شیخ محسن خضری، سید جعفر حلی، سیدمحمد جعفری، سید ابراهیم بحرالعلوم و پدید آمدند اینها همه و همه از برکت امنیت و آسایش اجتماعی و سیاسی نجف نشات می گرفت.
مـحـصول فقهی و علمی این نشاطها، پدید آمدن آثار بزرگ فکری بود که هرکدام به نوبت خود از ذخایر فکری و علمی اسلامی محسوب می شوند، چون از آن دوران درخشان آثار جاودان و ماندنی فراوان باقی مانده است که می توان از کتابها وموسوعه های بزرگ فقهی مانند: کشف الغطا، مفتاح الـکـرامـه، ریـاض الـمـسائل،مکاسب و را در فقه، و در علم اصول کتابهایی مانند: قوانین، فصول، ضـوابـط، حـاشـیه معالم شیخ محمد تقی اصفهانی و تعلیقات و شروح آن، و فرائد الاصول را ذکر نـمـوداز مـهـم تـرین و نفیس ترین این کتابها می توان جواهر الکلام شیخ محمد حسن که درشرح شرائع الاسلام محقق است در فقه، و فرائد شیخ مرتضی انصاری را در اصول نام برد.
ویژگی های جواهر الکلام
جواهر کتابی است که از نظر دارا بودن آرا و گفته های علما، همراه با دلیلهای آنان بی نظیر است و از نـظـر جامع بودن به اقوال پیشینیان و متاخرین مورد استقبال ورغبت اهل علم و پژوهندگان عـلـم فـقه بوده است از این نظر بارها به زیور طبع آراسته شده است پنج بار در ایران در ۶ جلد با چاپ سنگی چاپ شده و در بین علما ودانشمندان توزیع گردیده است، و اخیرا چند بار در ایران و لـبـنـان و عـراق بـا چـاپ حروفی، در ۴۳ جلد تجزیه شده، در چندین هزار نسخه چاپ شده و در اختیاردانشمندان اهل فن قرار دارد، و اکنون نیز در لبنان تجدید چاپ شده و با بهترین نوع کاغذ و جلد ارائه گردیده است به طور کلی می توان ویژگیهای کتاب را به شرح زیربیان کرد:.
۱ ـ جامع بودن آن به اقوال و آرا بزرگان فقه و استدلالهای علما و دانشمندان قبلی.
۲ ـ تـنـهـا وجـود آن در کـتابخانه، فرد را از بیشتر کتابهای فقهی غنی و بی نیازمی سازد یک فرد مجتهد وقتی آن را در اختیار داشته باشد، از اکثر کتابهای فقهی استدلالی بی نیاز است.
۳ ـ امـتیاز دیگر جواهر آن است که محتوی فروع نادر فقهی است که در اغلب کتابها مورد غفلت یا بـی تـوجـهـی قرار گرفته است جواهر جامع مسائل اساسی و هم مسائل فرعی و جزئی است، پس جـواهر به تمام معنای آن جواهر و درها وزبرجدهاست و رمز پایداری و بقا و انتشار و کثرت رغبت مـردم در ایـن خـصـوصـیـات نامبرده نهفته است و هیچ امری بدون حکمت و علت نیست و هیچ فقیهی هرچند ازنظر مالی در فقر و نیازمندی به سر ببرد، بی نیاز از داشتن آن نیست.
کـتـاب جواهر با آن خصوصیات نامبرده، یکی از نوادر و غرائب روزگار است که عمر یک فرد با آن هـمـه اشـتـغالات مرجعیت باید آن چنان بابرکت باشد که به جمع آوری و تالیف چنین موسوعه و دائره الـمـعـارف بـزرگ، یـک تنه قیام ورزد، چون جواهر با چاپهای کنونی که هر جلد بالغ بر ۵۰۰ صـفحه است، در حدود بیست و یک هزار و پانصد صفحه می گردد و با احتساب هر صفحه در ۲۲ سـطـر، در حـدو ۰۰۰ /۵۰۰سـطـر می باشد که شمردن و مطالعه آن یک عمر بابرکتی می طلبد، و نگارش آن یک عمر مؤید من عند اللّه!.
او غـیـر از جـواهـر الکلام، تالیفات دیگری نیز در هر یک از موضوعات حج،خمس، زکاة، دما ثلثه، طـهارت، صلوة، فرائض، مواریث و غیر اینها دارد گاهی همه و گاهی بعضی از اینها به نام نجاه العباد در ایران و جاهای دیگر جهان به چاپ رسیده است.
اساتید:
او از مـحـضر اساتید متعددی بهره مند بوده است که از میان مشاهیر آنان،می توان به آیه اللّه شیخ جـعـفـر کـبیر کاشف الغطا، و فرزند او آیه اللّه شیخ موسی کاشف الغطا، و آیه اللّه سید جواد عاملی صـاحب مفتاح الکرامه، آیه اللّه سید محمد مجاهدصاحب مفاتیح (متوفی ۱۲۴۲) و تا حدی به سید بحرالعلوم اشاره کرد.
شاگردان:
صـاحب جواهر شاگردان متعددی داشته است که در مکتب پرفیض فقهی اوتربیت یافته اند چون حـوزه درسـی او مـرکز تجمع فضلا و دانشمندان از هر نقطه ودیار بود، و در حق او گفته اند که هـیـچ شـهر شیعه نشینی وجود نداشت که یکی ازشاگردان او به عنوان مرجع مسائل مردم به آن نقطه نرسیده باشد او در رعایت حقوق شاگردان و تکریم و تعظیم آنان، روش پسندیده اسلامی و سـلـوک عـالی داشت می گویند: یکی از افاضل شاگردانش به نام شیخ محمد حسن آل یس را به بـغـداد اعـزام داشـتـه بـود تـا بـه وظـیـفـه اسـلامی خویش قیام ورزد روزی یکی از تجار بغداد سـی هـزار (بـیشلک) پول رایج آن روز عراق از حقوق واجب دینی به نجف پیش شیخ آورده بود، و شیخ با ناراحتی تمام آنها را رد کرد و فرمود: مگر شخصی مانند آل یس دربغداد نبود که این پولها را تـا نـجف آورده ای این عمل شیخ، حسن تاثیر فراوانی در آن منطقه ایجاد کرد و مردم را به عالم شـهـر خویش متوجه نمود (نظیر این موضوع درحق مرحوم آیه اللّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حـائری مؤسس حوزه علمیه قم نسبت به شاگرد معنویش آیه اللّه آخوند ملا علی معصومی (اعلی اللّه مـقـامـه الشریف) در همدان نیز رخ داده است که بسیار معروف است و در شرح حال او خواهد آمد).
گـویـنـده این سخن اظهار می دارد که پس از بازگرداندن تصور کردم (با توجه به وضع مالی آن روز صـاحـب جواهر) شیخ محمد حسن خودش از گرسنگی وبی چیزی از دنیا خواهد رفت، ولی لـطـف پروردگار آن چنان او را فراگرفت که دسته هاو گروهها و هیاتها از بغداد و کربلا و دیگر مـنـاطـق اسـلامـی به دیدن او می شتافتند ونیازمندیهای حوزه را تامین می نمودند با چنین دید اسـلامـی و عـلاقه و درایت این چنین سنجیده بود که صاحب جواهر شاگردان صمیمی و وفادار فراوانی تربیت کردکه از میان جمع کثیر آنان می توان افرادی مانند:.
۱ ـ آیه اللّه شیخ جعفر شوشتری.
۲ ـ آیه اللّه میرزا حبیب اللّه رشتی.
۳ ـ آیه اللّه شیخ محمد حسن آل یس.
۴ ـ آیه اللّه سید حسن مدرس اصفهانی.
۵ ـ آیه اللّه شیخ محمد حسن مامقانی.
۶ ـ آیه اللّه میرزا حسین خلیلی.
۷ ـ آیه حاج شیخ محمد حسین کاظمی.
۸ ـ آیه اللّه شیخ عبدالحسین شیخ العراقین تهرانی.
و دهـهـا تـن دیـگـر را نـام برد، و مرحوم شیخ مرتضی انصاری به عنوان تیمن وتبرک در درس او شـرکـت مـی جـسـت از درایت و کاردانی و دلسوزی او به حفظ شئون حوزه اسلام، این بود که در مـرض مرگ خویش، استاد بزرگ مرحوم حاج شیخ ‌مرتضی انصاری را به عنوان زعیم حوزه علمیه معرفی کرد، با آنکه آن روز شیخ ‌مرتضی یک فرد گمنامی بیش نبود.
نامه به سعید العلما و جواب ایشان
بـا معرفی مرحوم صاحب جواهر و با روند تکاملی و اشتهار علمی که شیخ درحوزه نجف پیدا کرده بـود، مرجعیت و زعامت به او منتقل می گشت، ولی او از این امرابا داشت و قبول نمی کرد نامه ای در ایـن خـصـوص به هم درس و هم مباحثه سابق خود در کربلا، مرحوم سعید العلما مازندرانی، به مازندران نوشت و از او دعوت کردتا به نجف بیاید و این تکلیف را عهده دار شود، اما او این پیشنهاد را نـپـذیـرفـت و درپـاسـخ نوشت: هنگامی که در کربلا بودم و من و شما با هم از محضر شریف العلمااستفاده می بردیم، استفاده و فهم من از شما بیشتر بود، اما در این مدت شما در آنجامشغول تدریس و مباحثه بوده اید و من در اینجا گرفتار امور و مراجعات مردم هستم شما در این امر از من سزاوارتر هستید.
ایـن داسـتان، نوعی ورع و تقوی و تکلیف پذیری مردان خدا را نشان می دهد که چه سان از پذیرش امـوری کـه شـائبـه های مادیت و احتمال عوارض آلودگی دارد،گریزان بوده اند و در ترک آن با یکدیگر به مسابقه می پرداختند!.
او بـدیـن تـرتـیب از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ ه ق، پانزده سال تمام ریاست و زعامت علمی حوزه علمیه نجف را در اختیار داشت و مردم مسلمان از او تقلید و پیروی می کردند و آن چنان در عرصه فقه و اصـول تـبحر داشت که با گذشت یک قرن و نیم ازوفات او هنوز هم تالیفاتش در فقه و اصول در حوزه ها مورد استفاده اساتید می باشد.
آثار و تألیفات
الرسالة العملیة: به فارسی نوشته و از کتاب «نجاة العباد» گرفته شده‌است
رسالة فی الزکاة والخمس
نجاة العباد فی یوم المعا: رساله عملیه و فتواهای فقهی
هدایة الناسکین: رساله‌ای درباره حج
جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام
آثار الشیعه الامامیه
دانلود کتاب جواهر الکلام
گفتار دیگران درباره او
بیشتر علما و مورخین که در مورد رجال نامی اسلام قلم زده اند، در حق اومطالبی گفته اند که به عنوان نمونه به چند نفر از آنان اشاره می گردد:
مرحوم محدث نوری درباره او گوید:
شیخ محمد حسن صاحب جواهر، شخصیتی است که ریاست امامیه در عصرخویش به او منتهی گردید و کتاب او نظیر و همانند ندارد و در اسلام کتابی همانند آن در حلال و حرام نوشته نشده است.
مرحوم شیخ عبدالحسین تهرانی، استاد نوری (ره) گفته است: اگر مورخ زمان صاحب جواهر، تـصـمـیم گیرد که حوادث عجیبه آن زمان را ثبت اوراق نماید، هرآینه عجیب تر از تصنیف کتاب جواهر الکلام چیز دیگری را سراغ نتواند کرد.
وفات
وفـات صـاحـب جـواهـر، در اول شـعـبان سال ۱۲۶۶ هجری قمری در نجف اشرف واقع شد و در مقبره ای که هم اکنون به نام او معروف است، مدفون گردید.

شرح دعاي روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان

« اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن .»

«خدايا مرا در اين روز از دوستان دوستانت و دشمن دشمنانت قرار ده و در راه و روش به طريقه و سنت خاتم پيغمبرانت بدار اي عصمت بخش دلهاي پيغمبران.»


شرح دعا (1) « اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ محبّاً لأوْلیائِکَ ومُعادیاً لأعْدائِکَ »

«خدايا مرا در اين روز از دوستان دوستانت و دشمن دشمنانت قرار ده.»


باشگاه خبرنگاران-اولياء الله چه کسانی هستند؟
همانطور که در آيات و روايات موجود مي باشد اولياء خداوند ،همان ياران و بندگان مخلص خداوند هستند که هيچ گاه از فرمان خداوند و رسولش سرپيچي نمی کنند، حال شايد سئوال شودصفت اولياء شامل چه کساني مي باشد؟ که در جواب بايد گفته شود که انبياء، ائمه معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) و شهداي در راه خدا و تمام عبادلله المخلصين جزو اولياي خداوند مي باشند اما از نظر رتبه و مقام با هم متفاوتند، بطور مثال: پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) يکي از اولياي خداوند مي باشد، اما رتبه و مقام ايشان در پيشگاه ذات اقدس احديت مقام نبوت و رساندن رسالت است به طوري که خداوند (عزوجل) در قرآن خطاب به رسول مکرم اسلام مي فرمايد:

« قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ»(1)

«بگو (اي پيغمبر) اگر خدا را دوست مي داريد، مرا پيروي کنيد که خدا شما را دوست مي دارد و گناه شما را مي بخشد که خداوند آمرزنده و مهربان است.»

چرا که:

« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »(2)

«قطعا براي شما در (اقتدا) به رسول خدا سرمشقي نيکو است.»

و اين را هم مي دانيم که تمام انبياي الهي از اولياالله مي باشند اما از نظر رتبه خداوند در قرآن مي فرمايد:

« تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ »(3)

«اين پيغمبران را برخي بر بعضي برتري و فضيلت داديم، برخي با خدا سخن گفته و بعضي مقام رفيع يافته.»

لذا در اين روز از خداوند درخواست می نماییم که ما را از دوستان و دوستداران اوليائش قرار دهد که با توجه به توضيحات داده شده در مي يابيم که منظور از اين دعا اين است که خداوند ما را از ياران و پيروان واقعي دين حقيقي اش يعني اسلام قرار داده تا بتوانیم به فوز عظيم رستگاري که بالاترين آ ن رضايت خداوند مي باشد دست يابيم.


اولياء شيطان يا اعداءالله چه کسانی هستند؟


براي آنکه بدانيم اعداءالله چه کساني هستند، بايد اشاره نماییم به شيطان پلید و رانده شده از درگاه حق که از زمان خلقت حضرت آدم ابوالبشر(عليه السلام) شيطان تنها کسي بود که به نافرماني از ذات اقدس الهي اراده نموده و با تکبر و غرور خود به سرمنشا دشمني با خداوند معروف گرديد، اما اين نکته لازم است که در اينجا بيان گردد و آن اين است که ذات اقدس ربوبيت داراي مقامي است که هيچ موجودي نمي تواند در برابر او به دشمني برخيزد بلکه خداوند براي امتحان و رتبه بندي مخلوقاتش آن هم براي آنکه خود مخلوقات درک کنند که ظرفيت آنان در چه حد است و درچه رتبه و مقامي بايد قرار بگيرند امتحان را قرار داد و کساني که از اين امتحانات که به دستورات و قضا وقدر الهي مي باشد با موفقيت بگذرند آن هنگام است که نزد خداوند اجر و قربي دارند ولي اگر خلاف آن صورت پذيرد آنگاه است که نزد خداوند جايگاهي نخواهند داشت و يکي از کساني که در امتحان همه چيز خود را از دست داد ابليس يا همان شيطان معروف است که همه جا سرک مي کشد و در قرآن از او به دشمن بزرگ انسان تعبير گرديده است:

« إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ »(4)

«همانا شيطان براي شما دشمني آشکار است.»

و خداوند (عزوجل) امر فرموده است که از او يعني شيطان تبعيت نکنيد:

« وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ»(5)

« و (از) وسوسه هاي شيطان پيروي نکنيد.»

چرا که او :

« يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ »(6)

« خارج مي کند ايشان را از نور به سوي تاريکي»

و چون وسوسه هاي شيطاني بر خلاف سعادت و رستگاري انسانهاست و خداوند مي خواهد تمام انسانها مسير سعادت و رستگاري را بپيمايند، پس در اينجاست که شيطان به دشمن خداوند معروف است و همانطور که مي دانيم شيطان هم براي خود ياران و پيرواني دارد که به وسيله آنها وسوسه ها و خطوات خود را به نسل آدم ابوالبشر و جنيان تلقين مي کند . چنانچه خداوند در قرآن مي فرمايد:

«وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوكُمْ »

«به درستي که شياطين (جن وانس) سخت به دوستان و پيروان خود وسوسه کنند تا با شما به جدال و منازعه برخيزند.»

لذا با توجه به توضیحات داده شده در اين روز در اين دعا از خداوند خواستاريم که ما را از کسانی قرار دهد که از شيطان و وسوسه هاي او دوري گزيده اند نه از کساني که از او پيروي نموده و راه ضلالت و گمراهي را پيشه کرده اند.
شرح دعا (2)« مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ انْبیائِکَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبییّن .»

«و در راه و روش به طريقه و سنت خاتم پيغمبرانت بدار اي عصمت بخش دلهاي پيغمبران.»


سنت شکني هاي آخر الزمان
در اين قسمت از دعا از خداوند خواستاريم که مارا توفيق دهد تا از راه و روش پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) که به سنت تعبير گرديده است پيروي کنيم .چرا که امروزه مشاهده مي شود چقدر سنتهاي پيامبر گرامي اسلام مظلوم واقع شده است و کسي اهميت زيادي بر اين سنتها قائل نيست، شايد گفته شود که مثالي بياورد تا واضح گردد، ما هم مي گوييم مثال بارز آن ازدواج است که صراحتا پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند:

« النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی »

« ازدواج سنت من است پس هر کس از آن دوري گزيند و روي گردان شود، از من نيست.»

اما امروزه مي بينيم که با غلوهاي زباني و بادهاي اندروني بعضي ها خود را مدرنيته نشان داده و سنتي را که پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) بر اساس خواست خداوند پايه گذارده اند با وسوسه هاي شيطاني زيرپا گذاشته و با سخت گيريهاي بيجا و غير عقلاني آن سنت نيکو را مانند يک هيولاي وحشتناک جلوه گر نموده اند. آن هم سنتي را که امام زين العابدين عليه السلام هنگامي که بر سفره طعام بودند استخواني را که اندکي گوشت داشت برداشتند و فرمودند:«پس از توافق دختر و پسر براي ازدواج، اين امر به اندازه پاک کردن باقيمانده گوشت از اين استخوان است» يعني به قدري ازدواج بايد آسان صورت پذيرد که هيچ دختر و پسري بدون همسر نباشند. اما متاسفانه با اين سنت شکني ها، بلاهاي خانمان سوزي که بر سر جوانان مي آيد مشاهده مي گردد لذا در اين روز از خداوند خواستاريم که ما را پيرو واقعي سنتهاي رسول اکرم اسلام قرار دهد.

نکته ها


1-اولياء خداوند ،همان ياران و بندگان مخلص خداوند هستند که هيچ گاه از فرمان خداوند و رسولش سرپيچي نمی کنند.

2-اولیاء خدا از نظر رتبه و مقام با هم متفاوتند.

3-یکی از کسانی که در امتحان الهی همه چیز خود را از دست داد ابلیس یا همان شیطان معروف است.

4- وسوسه هاي شيطاني بر خلاف سعادت و رستگاري انسانهاست.

5- شيطان براي خود ياران و پيرواني دارد که به وسيله آنها وسوسه ها و خطوات خود را به نسل آدم ابوالبشر و جنيان تلقين مي نماید .

6- امرازدواج بقدری بايد آسان صورت پذيرد که هيچ دختر و پسري بدون همسر نباشند.

پی نوشتها

1-آل عمران/31

2-احزاب/32

3-بقره/253

4-بقره/168

5-همان

6-بقره/257

عیب‌های مرا پاک کن+صوت

دعای روز بیست و سوم ماه رمضان را در حالی زمزمه می‌کنیم که از خداوند منان می‌خواهیم گناهان ما را بشوید و از هر گونه عیبی ما را پاک سازد، چرا که او چشم پوش لغزش‌های گناهکاران است.

خبرگزاری فارس: عیب‌های مرا پاک کن+صوت

در دعای روز بیست و  سوم ماه مبارک رمضان می‌خوانیم:


«اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ

وطَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ

وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَى القُلوبِ

یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین»


خدایا بشوى مرا در این ماه از گناه

و پاکم کن در آن از عیب‌ها

و آزمایش کن دلم را در آن به پرهیزکارى دل‌ها

اى چشم پوش لغزش‌هاى گناهکاران!



اعمال شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان

امشب برابر با شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و سومین شب قدر است،” آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی”، فقیه برجسته و استاد اخلاق، فرازهای اعمال این شب را تشریح کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید.

اعمال مشترک شب‌هاى قدر:

۱ـ غسل شب قدر است، مرحوم «علاّمه مجلسى» فرموده: بهتر است غسلِ شب هاى قدر را مقارن غروب آفتاب انجام دهند که نماز مغرب را با غسل بخوانند.

۲ـ دو رکعت نماز بخواند; که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره «قُل هُوَ اللّه» را تلاوت کند و بعد از پایان نماز، هفتاد مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: کسى که این عمل را بجا آورد، از جاى خویش برنخیزد مگر این که خداوند متعال او و پدر و مادرش را بیامرزد و خداوند فرشتگان را مأمور مى کند تا سال آینده براى وى حسنات بنویسند…

۳ـ امام باقر(ع) درباره عمل دیگر این شب فرمود: قرآن را بگشاید و در برابر خود قرار دهد وبگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ،وَفیهِ اسْمُکَ ]الاَْعْظَمُ[ الاَْکْبَرُ،وَ

خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آن است که در آن است نام بزرگت و

اَسْماؤُکَ الْحُسْنى،وَما یُخافُ وَیُرْجى،اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ.

نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ.

سپس حاجت خود را از خدا بخواهد.

۴ـ مراسم قرآن به سر گرفتن است، به فرموده امام صادق(علیه السلام): قرآن مجید را بر سر بگذارد و بگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ، وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ

خدایا به حق این قرآن و به حق آن کس که او را بدین قرآن فرستادى و هر مؤمنى که در آن مدحش کردى

فیهِ، وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ، فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ.

و به حق تو بر ایشان زیرا هیچ کس به حق تو از خودت آشناتر نیست.

آنگاه هر یک از این اذکار را ده مرتبه بگوید:

بکَ یا اللهُ

بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله)

بعَلِىٍّ(علیه السلام)

بِفاطِمَةَ(علیها السلام)

بِالْحَسَنِ(علیه السلام)

بِالْحُسَیْنِ(علیه السلام)

بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیهما السلام)

بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)

بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)

بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر(علیهما السلام)

بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى(علیهما السلام)

بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)

بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد(علیهما السلام)

بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ(علیهما السلام)

بِالْحُجَّةِ(علیه السلام)

و در پایان هر حاجتى که دارد از خداوند طلب کند و در تمام این اذکار، نهایت حضور قلب و توجّه به درگاه خدا را حفظ کند.

بهتر است اگر مى‌خواهند توسّل گرفته، یا ذکر مصیبتى کنند قبل یا بعد از دعا باشد و دعا را قطع نکنند.

۵ـ زیارت امام حسین(علیه السلام); به فرموده علاّمه مجلسى، زیارت امام حسین(علیه السلام) در هر یکى از این سه شب، مستحبّ مؤکّد است،(۷) و در روایتى آمده است که سبب آمرزش گناهان مى شود(۸) و اگر دسترسى به زیارت از نزدیک نداشته باشد، از دور زیارت کند.

۶ـ احیا داشتن شب‌هاى قدر است; یعنى این شب را تا صبح بیدار باشد و با عبادت و دعا و تلاوت قرآن و جلسات سخنرانى دینى و پرسش و پاسخ هاى مذهبى و یا مطالعه کتاب هاى تفسیر و عقاید و مواعظ سپرى کند.

در روایتى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: هر کس شب قدر را احیا دارد، گناهان او آمرزیده شود، هرچند زیاد باشد، و بهتر است روز قبل مقدارى استراحت کند و غذا و نوشیدنى کمتر بخورد تا خواب بر او غلبه نکند و کسانى که توانایى بر احیا ندارند، بهتر است اوّل شب را استراحت کنند و سحرگاهان بیدار باشند و عبادت نمایند.

۷ـ صد رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت به یک سلام) که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که اگر توانایى داشته باشد، در هر رکعت بعد از حمد، ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخواند.

۸ـ مرحوم «شیخ کفعمى» در «مصباح» نقل کرده است که امام زین العابدین(علیه السلام) این دعا را در شب هاى نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم در حالت ایستاده و نشسته و در رکوع و سجود مى خواندند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا

خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم

اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتى

و نتوانم از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى خود و بیچارگیم

وَقِلَّةِ حیلَتى، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى

در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وفا کن برایم بدانچه بر من

وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما

و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شبو تمام کن بر من آنچه را

اتَیْتَنى، فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، اَلضَّعیفُ الْفَقیرُ الْمَهینُ،

به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست خوار توام

اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیـما اَوْلَیْتَنى، وَلا لاِِحْسانِکَ فیما

خدایا مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و از احسانت در آنچه به من

اَعْطَیْتَنى، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى فى سَرّآءَ اَوْ ضَرّآءَ،

عطا کردى قرار مده و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد چه در خوشى و چه در سختى

اَوْ شِدَّة اَوْ رَخآء، اَوْ عافِیَة اَوْ بَلاء، اَوْ بُؤْس اَوْ نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ.

در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا در نعمت براستى تو شنواى دعایى.

۹ـ مرحوم «علاّمه مجلسى» مى فرماید: بهترین اعمال در این شب‌ها طلب آمرزش گناهان و دعا براى امور دنیوى و اخروى است، هم براى خود و هم براى پدر و مادر و خویشان و برادران مؤمن ; چه زنده باشند و چه از دنیا رفته باشند و همچنین ذکرهاى مختلف و صلوات بر محمّد و آلش، تا آن جا که مقدور است، انجام دهد و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى «جوشن کبیر» (صفحه ۱۳۸) را در این سه شب بخوانند.

در روایتى آمده است که شخصى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: اگر شب قدر را درک کردم، چه چیزى را از خداوند طلب کنم؟ فرمود: عافیت و سلامتى را بخواه.

شب بیست و سوم:

این شب، از دو شب قبل برتر است و از احادیث متعدّدى استفاده مى شود که شب قدر همین شب است. در روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که مردى به نام «جهنى» در ماه رمضان خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و به آن حضرت عرض کرد: من در بیرون مدینه به سر مى برم و شتر و گوسفند دارم که نمى توانم همه شب در مدینه حاضر شوم. دوست دارم شبى را به من معرّفى کنى تا آن شب را به مدینه بیایم و در نماز و عبادت حاضر باشم. حضرت او را به نزد خود فراخواند و به طور درگوشى آن شب را معرّفى کرد.

«جهنى» نیز وقتى شب هاى بیست و سوم ماه رمضان فرا مى رسید، با همه خانواده و فرزندان و غلامان به مدینه مى آمد و آن شب را مى ماند و صبحگاهان به منزل خویش برمى گشت.

همچنین در روایت دیگرى نقل شده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در شب بیست و سوم ماه رمضان به سر و روى خانواده اش آب مى پاشید تا به خواب نروند (و از فضیلت این شب بهره بگیرند).

روایات متعدّد دیگرى نیز داریم که مى گوید: شب قدر، شب بیست و سوم است.(۳۱) مرحوم «علاّمه مجلسى» نیز در «زاد المعاد» مى گوید: اکثر احادیث معتبر دلالت دارد که شب بیست و سوم، شب قدر است.

اعمال مخصوص شب بیست و سوم:

در شب بیست و سوم، غیر از اعمال مشترک شب هاى قدر، اعمال دیگرى نیز وارد شده است:

۱ـ سوره عنکبوت و سوره روم را بخواند که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هر کس در شب بیست و سوم، سوره هاى عنکبوت و روم را بخواند، به خدا سوگند! اهل بهشت است».

۲ـ هزار مرتبه سوره «إنّا أنزلناه» را بخواند.

۳ـ سوره «حم دخان» را بخواند.

۴ـ این دعا را بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى، وَاَصِحَّ لى جِسْمى،

خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را و سالم گردان تنم را

وَبَلِّغْنى اَمَلى، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الاَْشْقِیآءِ فَامْحُنى مِنَ الاَْشْقِیآءِ، وَاْکتُبْنى

و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را ازسلک آنان پاک کن و در زمره

مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ

سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که بر پیامبر مرسلت(ص) نازل فرمودى چنین گفتى:

عَلَیْهِ وَ آلِهِ، یَمْحُو اللهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ.(

«خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد اوست اصل کتاب».

۵ـ این دعا را که مخصوص شب بیست و سوم است بخواند:

یا رَبَّ لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَجاعِلَها خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْر، وَرَبَّ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ،

اى پروردگار شب قدر و قرار دهنده آن بهتر از هزار ماه و پروردگار شب و روز

وَالْجِبالِ وَالْبِحارِ، وَالظُّلَمِ والاَْنْوارِ، وَالاَْرْضِ وَالسَّمآءِ، یا بارِئُ یا

و کوهها و دریاها و تاریکى ها و روشنیها و زمین و آسمان اى پدیدآرنده اى

مُصَوِّرُ، یا حَنّانُ یا مَنّانُ، یا اَللهُ یا رَحْمنُ، یا اَللهُ یا قَیُّومُ، یا اَللهُ یا بَدیعُ، یا

صورت بخش اى عطابخش اى نعمت ده اى خدا اى بخشاینده اى خدا اى پاینده اى خدا اى نوآفرین اى

اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لَکَ الاَْسْمآءُ الْحُسْنى، وَالاَْمْثالُ الْعُلْیا، وَالْکِبْرِیآءُ

خدا اى خدا اى خدا از آن توست نامهاى نیک و نمونه هاى والا و بزرگى

وَالاْلاءُ، اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمى فى

و نعمتها از تو خواهم که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى نام مرا در

هذِهِ اللَّیْلَةِ فِى السُّعَدآءِ، وَرُوحى مَعَ الشُّهَدآءِ، وَاِحْسانى فى عِلِّیّینَ،

این شب در زمره سعادتمندان و روحم را با شهیدان و احسان و نیکیم را در بلندترین درجات

وَاِسائَتى مَغْفُورَةً، وَاَنْ تَهَبَ لى یَقیناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبى، وَایماناً یُذهِبُ

و گناهم را آمرزیده و یقینى به من ببخشى که همیشه با دلم همراه باشد و ایمانى به من بدهى که

الشَّکَّ عَنّى، وَتُرْضِیَنى بِما قَسَمْتَ لى، وَ اتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِى

یکسره شک و تردید را از من دور کنى و بدانچه نصیبم کرده اى خشنودم سازى و بده به ما در دنیا نیکى و نعمت و در

الاْخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذابَ النّارِ الْحَریقِ، وَارْزُقْنى فیها ذِکْرَکَ

آخرت نیز نیکى و نگاهمان دار از عذاب آتش سوزان و روزیم کن در این شب ذکر خود

وَشُکْرَکَ، وَالرَّغْبَةَ اِلَیْکَ، وَالاِْنابَةَ والتَّوْبَةَ، والتَّوْفیقَ لِما وَفَّقْتَ لَهُ مُحَمَّداً

و سپاسگزاریت و شوق و بازگشت و توبه بسوى خودت را و موفقم بدار بدانچه موفق داشتى بدان محمّد

وَ آلَ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ.

و آل محمّد علیهم السّلام.

۶ـ این دعا را که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما تُقَدِّرُ مِنَ الاَْمْرِالْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ

خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از فرمان حتمى خود و در آنچه جدا کنى

مِنَ الاَْمْرِ الْحَکیمِ، فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ

از دستور حکیمانه ات در شب قدر از آن حکمى که بازگشت ندارد و تغییر پذیر نیست

تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذَا، اَلْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ،

که بنویسى مرا از حاجیان خانه محترم کعبه ات در همین امسال آنان که حجشان مقبول

اَلْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ، اَلْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ، اَلْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما

و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشوده شده و مقرر فرما

تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى، وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى.

در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى که عمرم را طولانى کنى و در روزیم وسعت دهى.

۷ـ این دعا را که از امام حسن(علیه السلام) نقل شده است بخواند:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ، وَیا باطِناً لَیْسَ یَخْفى، وَیا

اى که نهان است در عین آشکاریش و اى که آشکار است در عین نهانیش و اى نهانى که درخفا نیستى و اى

ظاهِراً لَیْسَ یُرى، یا مَوْصُوفاً لا یَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ مَوْصُوفٌ، وَلا حَدٌّ

آشکارى که دیده نشوى اى که توصیفت کنند ولى هیچ وصفى به کنه ذات تو نرسد و هیچ حدى

مَحْدُودٌ، وَیا غآئِباً غَیْرَ مَفْقُود، وَیا شاهِداً غَیْرَ مَشْهُـود، یُطْـلَبُ

محدودت نکند و اى که پیدا نیستى ولى گم نشده اى و اى که حاضرى ولى مشهودنشوى تو را طلب کنند

فَیُـصابُ، وَلَمْ یَخْلُ مِنْهُ السَّمـواتُ وَالاَْرْضُ وَما بَیْنَهُما طَرْفَةَ عَیْن، لا

و به مقصود نائل گردند، از تو خالى نیست آسمانها و زمین و مابین آن دو یک چشم برهم زدن،

یُدْرَکُ بِکَیْف، وَلا یُؤَیَّنُ بِاَیْن وَلا بِحَیْث، اَنْتَ نُورُ النُّورِ، وَرَبُّ الاَْرْبابِ،

به چگونگى در نیایى و به جایى و سویى اندر نشوى تویى روشنى نور و پروردگار همه پروردگاران

اَحَطْتَ بِجَمیـعِ الاُْمُورِ، سُبْحانَ مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ، وَهُوَالسَّمیعُ

به تمام امور احاطه دارى منزه خدایى که نیست مانندش چیزى و اوست شنواى

الْبَصیرُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا، وَلا هکَذا غَیْرُهُ.

بینا منزه است آن که او چنین است و جز او دیگرى چنین نخواهد بود.

سپس هر حاجتى دارى از خدا بطلب.

۸ـ همچنین از معصومین(علیهم السلام) روایت شده است که در شب بیست و سوم ماه رمضان، در سجود و ایستاده و نشسته دعاى ذیل را مى خواندند، بلکه مناسب است در تمام ماه رمضان، و در زمانهاى دیگر پس از تمجید و ستایش خداوند و صلوات بر محمّد و آلش (مثلاً حدّاقل با گفتن اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَ الصَّلاةُ عَلى رَسُولِ اللّهِ وَ آلِهِ الطّاهِرینَ)، این دعا خوانده شود:

اَللّـهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى ابآئِهِ، فى

خدایا باش براى ولى خود حضرت حجت فرزند امام حسن عسکرى درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در

هذِهِ السّاعَةِ، وَفى کُلِّ ساعَة، وَلِیّاً وَحافِظاً، وَقآئِداً وَناصِراً، وَدَلیلا

این ساعت و در هر ساعت یار و مددکار و نگهبان و رهبر و یاور و راهنما

وَعَیْناً، حَتّى تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً، وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویـلاً.

و دیده بان تا او را از روى میل و رغبت مردم در روى زمین سکونت دهى و بهره مندش سازى زمانى دراز.

۹ـ همچنین این دعا را در حالى که دستان خود را به سوى آسمان بلند مى کند، بخواند:

یا مُدَبِّرَ الاُْمُورِ، یا باعِثَ مَنْ فِى الْقُبُورِ، یا مُجْرِىَ الْبُحُورِ، یا مُلَیِّنَ

اى تدبیر کننده کارها اى برانگیزنده هر که در گورها است اى روان کننده دریاها اى نرم کننده

الْحَدِیدِ لِداوُدَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا

به جاى آهن براى حضرت داود درود فرست بر محمد و آل محمد و بکن نسبت به من چنین و چنان.

کلمات کذا و کذا حاجات خود را بخواهد و سپس اضافه کند: اَللَّیْلَةَ اَللَّیْلَةَ، اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ. این دعا را در حال رکوع، سجده، ایستاده و نشسته به طور مکرّر بخوان.

۱۰ـ با توجّه به اهمّیّت شب بیست و سوم، غسل، احیا و زیارت امام حسین(علیه السلام) در این شب فضیلت بسیار دارد و همچنین خواندن آن صد رکعت نماز که مشترک میان همه شب هاى قدر است.

«شیخ طوسى» در «تهذیب»، از ابوبصیر روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: در آن شبى که امید مى رود شب قدر باشد صد رکعت نماز بخوان; در هر رکعت (پس از حمد) ده مرتبه سوره قل هو اللّه را بخوان. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده بخوانم، چه کنم؟ فرمود: نشسته بجا آور! گفتم: اگر نتوانم نشسته بخوانم؟ فرمود: در همان حال که در بستر خود دراز کشیده اى، بجا آور.

۱۱ـ مرحوم «علاّمه مجلسى»، در «زاد المعاد» فرموده است: در این شب هر مقدار که ممکن باشد، قرآن بخواند، و از دعاهاى «صحیفه کامله سجّادیّه» نیز استفاده کند; مخصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه.

گفتنی است؛ مشروح تمامی اعمال این شب در مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی موجود است.

آداب بخشش در مرام علی(ع)

امام اول(ع) فرمود: صدقه دهنده دست خود را ببوسد زیرا صدقات را خدا می‌گیرد. رسول اکرم(ص) فرمود: صدقه مؤمن اول به دست خدا می‌رسد و سپس به دست نیازمند می‌رسد.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، امیرالمؤمنین(ع) فرمود: ان المسکین رسول آلله فمن منعه فقد منع‌الله و من اعطاه فقد اعطی الله- شخص نیازمندی که به تو روی آورده در واقع فرستاده خداست. کسی که از کمک کردن به او دریغ کند، قطعا از خداوند دریغ نموده است و کسی که به او بخشش کند، در حقیقت به خدا بخشیده است. (نهج‌البلاغه حکمت 304)

امام در فراز دیگری می‌فرمایند: چنانچه شخص توانمند، محتاجی را از در خانه خود برگرداند، منتظر باشد که به عقوبت محرومیت و بی‌بهره ماندن از رحمت خدا دچار شود و از جرگه جوانمردان خارج خواهد شد. (غررالحکم ص 503 ج1)

مرحوم نراقی می‌نویسند: مستحب است آدمی وقتی چیزی را انفاق کرد و صدقه داد، دست خود را ببوسد. زیرا که به دستی رسیده است که نایب دست خداست.

امام اول(ع) فرمود: صدقه دهنده دست خود را ببوسد زیرا صدقات را خدا می‌گیرد. رسول اکرم(ص) فرمود: صدقه مؤمن اول به دست خدا می‌رسد و سپس به دست نیازمند می‌رسد. از امام صادق(ع) نقل است که: خداوند فرمود: هیچ چیز نیست مگر اینکه دیگری را موکل گرفتن آن کرده‌ام مگر صدقه را که بدست خود می‌گیرم.

حتی اینکه مرد یا زن خرمائی یا نصف خرمائی را تصدق می‌کند، آن را تربیت می‌کنم و رشد می‌دهم همچنان که کسی کره اسب خود را پرورش می‌دهد و چون روز قیامت به ملاقات من بیاید آن را از کوه احد بزرگ تر خواهد دید. (معراج‌السعاده ص 352)

ابوحمزه ثمالی می‌گوید: من با امام سجاد(ع) نماز صبح روز جمعه را خواندم. بعد از آنکه از نماز فارغ شد برخاست تا به منزل برود. من هم به دنبالش برخاستم و در خدمتش بودم. حضرت کنیزش را که سکینه نام داشت صدا زد وبه او فرمود: از درخانه‌ام سائلی و نیازمندی دست خالی برنگردد. چیزی به او بخورانید.

زیرا امروز روز جمعه است. عرض کردم آخر همه سائل‌ها مستحق نیستند، فرمود: ای ثابت، می‌ترسم در میان آنان یکی مستحق باشد و ما به او چیزی نخورانیم و ردش کنیم، آن وقت بر سر ما اهل بیت بیاید آنچه که بر سر یعقوب و آل یعقوب آمد.

پس به همه آنها اطعام کنید. (المیزان ج11 ص 151) نقل است که به موسی(ع) وحی شد که ای موسی: سائل را اکرام کن به دادن چیزی کم یا سخن نیکی. به درستی که پیش تو می‌آید کسی که نه انسان است و نه جن بلکه از فرشتگان است که برای امتحان از نعمتهایی که به تو داده‌ام می‌آید. لذا پیامبر اکرم(ص) تشویق می‌فرماید که کسی را از در منزل رد نکنید که شاید فرشته‌ای باشد که به صورت مردی ناآشنا برای امتحان، درب منزل می‌آید. (معراج‌السعاده ص 359-358)

روش صاحبان کرم

علی(ع) در یکی از جنگها با مردی مشرک در حال مبارزه بود. آن مرد عرض کرد: یا علی شمشیرت را به من ببخش. حضرت شمشیر را به او داد. مرد گفت: از تو ای پسر ابوطالب در شگفتم که در چنین موقعیتی شمشیرت را به دشمن می‌دهی.

فرمود: تو دست تقاضا دراز کردی و رد کردن درخواست کننده از شیوه کرم به دور است. مرد کافر از اسب پیاده شد وگفت: این روش اهل دیانت است. آنگاه پای مبارک امیرالمؤمنین را بوسید و ایمان آورد. (هزار و یک حکایت اخلاقی ص 468 به نقل از سفینه‌البحار ج 1 ص 413)

شخصی نزد امام حسن(ع) آمد و اظهار فقر و پریشانی کرد وگفت: حالم بر نداری‌ام دلالت می‌کند و مشتری آن شما هستید که صاحب کرم می‌باشید. حضرت حسابدار خود را خواست و فرمود: چقدر مال نزد تو است؟ گفت: دوازده هزار درهم. فرمود: همه را به این مرد بده که من از او خجالت می‌کشم. گفت: دیگر چیزی برای خرجی باقی نمی‌ماند.

فرمود: تو آن را به حاجتمند بده و گمان نیک به خدا داشته باش که حق تعالی جبران می‌فرماید. پس همه را به آن فقیر داد و عذرخواهی کرد و فرمود: ما حق تو را ندادیم، اما به قدر آنچه بود دادیم. (همان ص

نرم‌افزار «مشکات»، مجموعه‌آثار آيت‌الله مصباح

مراسم رونمايی از نرم‌افزار «مشکات»، مجموعه‌آثار آيت‌الله مصباح يزدي عصر روز جمعه 4 مردادماه در بيست و يكمين نمايشگاه بين‌المللی قرآن كريم با حضور محمد حسينی، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمين حميد محمدی، معاون قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ساير مسئولان قرآنی كشور، حجت‌الاسلام والمسلمين سقاي بي‌ريا، معاون پژوهشي و مهندس رمزي، معاون فناوري اطلاعات مؤسسه امام خميني(ره) و نيز دست‌اندرکاران و طراحان اين نرم‌‌افزار در شبستان اصلی مصلای امام خمينی(ره) برگزار شد.



به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني آثار حضرت آيت ‌الله مصباح يزدي، در اين مراسم، حجت‌الاسلام والمسلمين سقاي بی‌ريا، معاون پژوهشی مؤسسه امام خمينی(ره) درباره شخصيت و جايگاه علمي، اخلاقي حضرت استاد مصباح يزدي سخن گفت و در ادامه از امکانات و ويژگي‌هاي نرم‌افزار «مشكات» گزارشي کوتاه ارايه كرد.


اين نرم‌افزار كه در آن مجموعه آثار مكتوب و غير مكتوب علامه مصباح يزدي ارايه شده، در 4 بخش: آثار نوشتاري، آثار گفتاري، نگارخانه و امکانات پژوهشي و در قالبي بديع، زيبا و جذاب سامان يافته است.

علاقمندان مي‌توانند در اين نرم‌افزار از طريق درخت موضوعات يا فهرست الفبايي به متن کامل 68 جلد از کتاب‌‌هاي حضرت استاد در موضوعات تفسير و علوم قرآن، شرح روايات و سيره معصومان، فلسفه و منطق، كلام و فلسفه دين، اخلاق و عرفان، مديريت، علوم سياسي، حقوق و مسايل اجتماعي و فرهنگي است، كه پيش از اين منتشر شده دسترسي داشته باشند.

بيش از شش گيگابايت از آثار گفتاري اين استاد حوزه علميه قم بخش ديگري از محتواي اين نرم‌افزار است كه در بخش‌هاي سخنراني، مصاحبه، مناظره، پرسش‌ و پاسخ، ميزگرد و دروس ارايه شده است. زندگي‌نامه، مجموعه‌اي از تصاوير و 8 قطعه فيلم از برنامه‌هاي حضرت استاد از بخش‌هاي ديگر اين نرم‌افزار است.



آشنايي با ساختار درختي موضوعات کتاب‌ها، مطالعه همزمان 5 کتاب، جست‌وجوي ساده و پيشرفته در محدوده‌هاي تمام کتب، کتاب خاص و يا يک فصل از يک کتاب، امکان ثبت نشانه، حاشيه و يادداشت، امکان کپي و چاپ متن و نيز امکان ارسال يادداشت‌هاي شخصي به NotePad و Word از جمله امکانات پژوهشي اين نرم‌افزار است.

دوستداران فرهنگ و معارف اسلامي مي‌توانند اين نرم‌افزار را از انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) از طريق تماس با تلفن: 37742326 – 025 و آدرس: قم، خيابان شهدا، کوي 24 ، پلاک 38 و نمايندگي‌هاي معتبر تهيه كنند.

 

اعمال مشترک و خاص شب های قدر/ علت تأکید بر قرائت سوره روم و عنکبوت

خداى تعالى در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر می ‏سازد که فرشتگان به امر پروردگار، آن را انجام می دهند و شیطان در این شب بیرون نمی‌آید تا صبح آن طلوع کند.img14175296.jpg - 19.30 Kb

به گزارش خبرگزاری مهر، شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. در این شب برنامه های یک سال هر کس مقدر می گردد. در شب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات هر کس را به امام عرضه می دارند.

«قدر» معانی متعددی همچون قدرت، تقدیر و اندازه گیرى، تنگ گرفتن، مساوی بودن یک چیز با چیز دیگر بدون کم و زیاد دارد اما در  اینکه چه شبی از شب‌های ماه رمضان، شب قدر است اختلاف دیدگاه وجود دارد. آنچه موافق با سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) و روایات امامان معصوم(ع) است، اینکه شب قدر در دهه آخر ماه رمضان قرار دارد و طبق نقل، یکی از شب‌های نوزدهم، بیست و یکم، و بیست و سوم است و در بین این سه شب نیز شب بیست و سوم احتمالش بیشتر است. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: شب نوزدهم شب تقدیر است و شب بیست و یکم شب بستن و تعین و اِحکام است و شب بیست و سوم شب حتمی شدن و امضای آن است.
در مورد فضایل شب قدر باید گفت که شب نازل شدن دفعی و یک‌جای قرآن در بیت المعمور است که به طور تدریجی طی 23 سال بر قلب نازنین پیامبر گرامی اسلام(ص)نازل شده است. همچنین عبادت و کارهای نیک، در شب قدر، بهتر است از عبادت و کاهای نیک در هزار ماه که دارای شب قدر نباشد. از فضائل دیگر شب قدر آنکه این شب، شب نزول و پایین آمدن فرشتگان خداوند خصوصاً بزرگ‌ترین فرشته خداوند، به زمین است و این شب ، شب تقدیر و سرنوشت یک سال انسان است. خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر می ‏سازد که فرشتگان به امر پروردگار، آن را انجام می دهند. در این شب، درهای جهنم بسته می‌شود و درهای بهشت، گشوده می‌شود و شیطان در این شب بیرون نمی‌آید تا صبح آن طلوع کند و درهای آسمان و رحمت الاهی بر روی بندگانش گشوده می‌شود و شب قبولی اعمال است.

اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است:
اعمالی که در هر سه شب انجام می‌ شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شب‌های مبارک نوزدهم، بیست و یکم و بیست ‌و سوم است.

اعمال مشترک شبهای قدر

1- غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود.

2- خواندن 2 رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره‌ توحید را خوانده و بعد از نماز 70 مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ.

3- قرآن به سر گرفتن و خدا را به 14 معصوم(ع) سوگند دادن.

4- زیارت امام حسین(ع) .

5- احیا داشتن (بیدار ماندن و عبادت کردن) در این شب‌ها. در روایات بسیاری از پیامبر(ص) و معصومین(ع) نقل شده است هر کس شب قدر را احیا کند، گناهان او آمرزیده شود.

6- فضیلت و پاداش بسیار دارد که 100 رکعت نماز خوانده شود و بهتر است که در هر رکعت بعد از سوره‌ مبارک حمد، 10 مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود.

7- دعایی از امام زین العابدین (ع) که در مفاتیح الجنان آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...

8- قرائت دعای جوشن کبیر.

9- طلب آمرزش از خدای متعال و درخواست از خدا جهت نیازهای دنیا و آخرت .

10- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.

در این شب‌های مبارک، اعمال زیر نیز سفارش شده است:
1) خواندن 2 رکعت نماز برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در ظهور آن حضرت

2) خواندن 2 رکعت نماز برای شادی روح همه‌ درگذشتگان و اسیران خاک و 25 بار گفتن ذکر "اللهم اغفرلی لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات"

3) خواندن 2 رکعت نماز تقدیم به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خواندن دعای توسل

4) خواندن 2 رکعت نماز حضرت زهرا(سلام الله علیها): در رکعت اول بعد از حمد 100 مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد 100مرتبه سوره توحید

5) خواندن سوره‌های مبارک دخان و قدر

اعمال مخصوص شب نوزدهم
1- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".

2- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"

3- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...

اعمال مخصوص شب بیست و یکم
1- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل ... .

2- لعن بر قاتل امیرالمومنین. صد بار ذکر "اللهم العن قتلة امیرالمومنین"

3- زیارت امام علی علیه السلام .

اعمال مخصوص شب بیست و سوم
1- تلاوت سوره های عنکبوت و روم که امام صادق (ع) فرمود: تلاوت کننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است.

2- قرائت سوره‌های مبارک عنکبوت، روم و دخان .

3- قرائت 1000 مرتبه سوره قدر .

4- خواندن و تکرار دعای سلامتی امام زمان(عج) اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن ... .

5- دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی ... .

6- تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی.

7- خواندن دعای "یا باطنا  فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه ... .

مرحوم کلینی در کافی از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت در جواب معنای آیه «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » فرمودند: «آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می شود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب، هر امری با حکمت، متعین و ممتاز می گردد». آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می شود، خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و …».

شرح‌دعای روز هجدهم ماه‌مبارک رمضان

ارزش اسحار


598: « اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ، وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ، وَخُذْ ِبکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ»
«خدايا مرا در اين روز براي برکات سحرها بيدار و متنبه ساز و دلم را به روشني انوار سحر منور گردان و تمام اعضا (و جوارحم) را براي آثار و برکات اين روز مسخر فرما به حق نور (جمال) خود اي روشني بخش دلهاي عارفان.»

شرح دعا (1) « اَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فیهِ لِبَرَکاتِ اَسْحارِهِ »
«خدايا مرا در اين روز براي برکات سحرها بيدار و متنبه ساز.»

ارزش اسحار ماه مبارک رمضان

سحرهاي ماه مبارک رمضان از ارزش والا و ويژه اي برخوردار است به طوري که اعمال بسياري در هنگام سحرهاي اين ماه تاکيد شده است، مثل (دعاي ابوحمزه ثمالي، دعاي سحر، قرائت قرآن، خوردن سحري و...) که برای هر انسانی به جا آوردن این اعمال نیاز به بیداری از خواب غفلت دارد، تا بتواند از فيوضات این ماه پربرکت و رحمت بهره مند گردد ،چرا که انسان در تمام ماههایی که بر او می گذرد ،از عبادت و اطاعت الهی در وقت سحر ها محروم گردیده و از فیوضاتی که در سحر ها می تواند کسب کند ،غافل است.لذا برای بیداری و تنبه از خواب غفلت این ماه بهترین فرصت است که انسان بتواند از سحر های پر ارزش آن کمال استفاده را نموده تاشاید باب فيضي شود براي ماههاي ديگر سال، چرا که سحرها نسبت به ديگر اوقات از شبانه روز داراي فضيلت و برتري خاصي مي باشند، به طوري که در آن هنگام که اکثر انسانها در خواب غفلت خود فرو رفته اند، عده قليلي به عبادت و اطاعت خداوند مي پردازند که آنان:
« الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار»
«(تقوا پيشه گان) صابران و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرگاهانند.»
لذا در این روز از خداوند خواستاریم که ما را به واسطه سحر های ماه مبارک رمضان که از برکات و فیوضات بسیار بالایی برخوردار است ،متنبه ساخته و از خواب غفلت بیدار سازد.»

شرح دعا (2)« وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ »
«و دلم را به روشني انوار سحر منور گردان.»

منظور از« وَنَوِّرْفیهِ قَلْبى بِضِیآءِ اَنْوارِهِ »چيست؟
همان طور که اشاره نمودیم،سحرهای ماه مبارک رمضان دارای ارزش و ویژگی های خاصی است که خداوند عزوجل نیز در آن اوقات عنایت خاص و ویژه ای دارد به طوری که کسانی که در اسحار این ماه پرفضیلت بیدار مانده و به مناجات و دعا مشغولند ،از نور ویژه ای که از طرف خداوند بر قلب آنان تابیده می شود،برخوردارگشته و از نورانیت خاصی به خود می گیرند که این نور چیزی نمی باشد جز نور هدايت که آنان را از ظلمتهاي جهل و ناداني ودوري از خداوند نجات بخشده و به سر منزل سعادت و رستگاری راهنمایی می نماید. چنانچه ذات اقدسش فرمود :
«الله ولي الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الي النور»
«خداوند ولي و سرپرست کساني است که ايمان آورده اند که خارج مي کند ايشان را از تاريکي هاي جهالت (و وارد مي کند) به سوي نور و هدايت.»
لذا در این روز از خداوند خواستاریم که دل های ما را به نورانیت و روشنایی سحر های این ماه ،نورانی نموده و نور هدایت را برقلبهای ما بتاباند.

تشعشع انوار الهي در سحر
سحرهاي ماه مبارک رمضان داراي نور خاصي است که اگر بنده اي در آن هنگام به مناجات و دعا با پروردگارش مشغول گردد، آن گاه است که آن نور خاص بر دل آن بنده اثر نموده و ديده دل او را روشن و منور مي گرداند، به طوري که چيزي جز حقيقت را نمي بيند و نمي پذيرد و از دل او دري باز مي گردد به سوي رحمت پروردگار عالميان که هيچ چيزي جز رضاي ذات اقدس او در آن جاي نمي گيرد چرا که :
«الله نور السموات و الارض»
«خداوند نور آسمان و زمين است.»
و هرگاه دلي از نور اطاعت الهي نوراني گشت هيچ گاه ظلمت و تاريکي در آن راه پيدا نخواهد کرد که این تشعشع انوار الهی در سحر های ماه مبارک رمضان است که بر دل انسان ها می تابد.

شرح دعا (3)« وَخُذْ ِبکُلِّ اَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ اثارِهِ، بِنُورِکَ یا مُنَوِّرَ قُلـُوبِ الْعارِفینَ»
«و تمام اعضاء و (جوارحم) را براي آثار و برکات اين روز مسخر فرما به حق نور (جمال) خود اي روشني بخش دلهاي عارفان.»
تسخیر اعضا و جوارح در راه طاعت الهی
همانطور که در دعای روزهای قبل اشاره نمودیم،شیطان از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی نماید تا انسان را به کمال ضلالت و گمراهی بکشاند ،اما در ماه مبارک رمضان خداوند شیطان را آنگونه که در ماههای دیگر سال آزاد است،آزادی نداده تا به هر کاری دست زند ،مگر این که خود انسانها شیطان های خود را آزاد کنند.چرا که ماه رمضان ،ماهی است که ما در آن ماه میهمان خداوندیم و از هر جهت نسبت به ماههای دیگر فضیلت و برتری دارد ،ولی با تمام اینها هر انسانی باید در همه حال از خدای خویش استمداد و یاری طلبد تا این که ذات اقدس حق او را یاری نموده و از مشکلات رهایی بخشد.چنانچه در این قسمت از دعا از خداوند تسخیر اعضا و جوارحمان را در راه اطاعتش و رسیدن به آثار و برکات این روز خواستاریم ،که این عمل نیز نوعی توکل بر خداوند است تا این که ما را به احسن و نيکوترين ثوابها در اين روز موفق بدارد چرا که خداوند متعال عالم به تمام امور است و از هر چيز نهان و آشکار باخبر است :
«يعلم سرکم و جهرکم»
«مي داند (اعمال) نهان و آشکارتان را.»
و او مي داند که چگونه بندگان خويش را راهنمايي نموده و آنها را به نور هدايت منور و نوراني گرداند چنانچه رسول خدا(صلي الله عليه و آله) فرمودند:
«ما منکم احد الا و له الشيطان، قالوا "ولا انت يا رسول الله؟ قال و لا انا الا ان الله عزوجل اعانني عليه فاسلم»
«ابليس براي هر انساني شيطاني را گمارده است تا او را بفريبد و يکي از آنان را بر من گمارده است اما خداوند مرا ياري نموده پس از او در امان هستم.»
لذا در این روز از خداوند به حق نورانیت جاودانش خواستاريم که ما را یاری نموده و اعضا و جوارح ما را مسخر راه طاعتش کند و از شیطان دور سازد.




نکته ها
1-    سحرهاي ماه مبارک رمضان از ارزش والا و ويژه اي برخوردار است به طوري که اعمال بسياري در هنگام سحرهاي اين ماه تاکيد شده است.
2-    سحرهاي ماه مبارک رمضان داراي نور خاصي است که اگر بنده اي در آن هنگام به مناجات و دعا با پروردگارش مشغول گردد، آن گاه است که آن نور خاص بر دل آن بنده اثر نموده و ديده دل او را روشن و منور مي گرداند.
3-    در ماه مبارک رمضان خداوند شیطان را آنگونه که در ماههای دیگر سال آزاد است،آزادی نداده تا به هر کاری دست زند ،مگر این که خود انسانها شیطان های خود را آزاد کنند.

پی نوشت ها:
1-آل عمران/17.
2-بقره/257.
3-انعام/3.
4-بحار النوار ،ج92،ص17.

شب قدر کدام شب است؟

در این که کدام شب از شب های ماه مبارک رمضان شب قدر می باشد تفسیرها و نقل های بسیاری انجام شده است، از جمله شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست و یکم، شب بیست و سوم، شب بیست و هفتم و شب بیست و نهم.

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری:آنچه که در روایات معروف است، این می باشد که این شب در دهه آخر ماه رمضان و شب نوزدهم و شب بیست و یکم و یا بیست و سوم واقع شده است و مرحوم طباطبایی در المیزان از حَماد بن عثمان نقل کرده است: حَسان بن ابواعلی گفت: از امام صادق (ع) پرسیدم: شب قدر کدام شب است؟
حضرت فرمودند: اُطلبها فی تسع عشرة و اِحدی و عشرین و ثلاثٍ و عشرین؛ آن را در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم جست و جو کن (المیزان، ج20: 333) و همچنین نقل شده است که حضرت محمد (ص) در دهه ی آخر ماه رمضان، بستر خواب خود را برمی چید و کمر خود را می بست و چون شب بیست و سوم می شد، افراد خانواده را بیدار می کرد و بر صورت کسانی که خواب بر آن ها غلبه می کرد آب می پاشیدند تا خوابشان نگیرد. همچنین حضرت فاطمه (س) اجازه نمی دادند تا در آن شب کسی از افراد خانواده اش در خواب باشد و برای این که نخوابند، غذای کمتری برای آن ها تهیه می نمود، و از روز، خود را برای احیا (شب زنده داری) آماده کرده و می فرمودند: محروم است کسی که از خیر امشب محروم و بی بهره بماند. (معارف و معاریف، ج8: 254)

شب قدر، بیست و یکم یا بیست و سوم؟روایت شده است روزی ابوبصیر به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم! شبی که امیدها به آن بسته است، کدام شب است؟
حضرت در پاسخ به وی فرمودند: یا در شب بیست و یکم و یا بیست و سوم است.
ابوبصیر عرض کرد: اگر توانایی و قدرت آن را نداشته باشم که هر دو شب را به احیا و شب زنده داری بپردازم چه باید انجام دهم؟ و کدام شب را باید انتخاب نمایم؟
امام صادق (ع) پاسخ مشخصی به وی نداده، ولی افزودند: ما ایسر لیلتین فیما تطلب؛ چه آسان است دو شب برای آنچه می خواهی. یعنی آن نتیجه ای که تو در نظر داری به آن دست یابی در مقابل آن دو شب احیا بسیار آسان است و نباید کوتاهی و تنبلی نمایی. (نورالثقلین، ج5: 625)

تاکید بر شب بیست و سومدر روایتی آمده است که محمدبن یوسف از پدرش نقل می کند که امام باقر (ع) فرموده اند: شخصی از قبیله جُهنمی به خدمت پیامبر (ص) آمده عرض نمود: ای پیامبر خدا؛ من شتران، گوسفندان، غلامان و کارگران بسیاری دارم و نمی توانم همیشه به مدینه بیایم و پشت سر شما نماز بخوانم و علاقمندم شبی را از ماه مبارک رمضان برایم معین نمایید که در آن شب به مدینه آمده و در حضورتان کسب فیض نمایم.
حضرت سپس او را به نزدیک خود طلبید و آهسته در گوشش چیزی فرمود. پس از آن، آن مرد هر سال شب بیست و سوم ماه رمضان که فرا می رسید، با تمام اموال و حیوانات و غلامان و افراد خانواده به مدینه می آمد و تا صبح آن شب را احیاء می داشت و بامداد با تمام تشکیلات به محل خود بازمی گشت. (تهذیب، ج4: 330)

سه شب مهمبا توجه به روایات آمده می توان با استناد به روایتی از امام صادق (ع) سه شب را به عنوان شب قدر معین نمود، به نحوی که ایشان می فرمایند: فی لیلة تسع عشرة مِن شهر رمضان التقدیر، و فی لیلة احدی و عشرین القضاء، و فی لیلة ثلاثٍ و عشرین ابرام مایکون فی السنة الی مثلها؛ در شب نوزدهم ماه رمضان مقدرات تقدیر و تعیین و در شب بیست و یکم تحکیم و تایید و در شب بیست و سوم امضاء می شود. (فروع کافی، ج4: 160؛ آمال الواعظین، ج2: 487- 489)

خدایا شرح صدر پرهیزکاران را نصیبم بفرما/ هشدار نسبت به هبط اعمال انسان

در دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِک یا أمانَ الخائِفین.

خدایا روزی کن مرا در آن فرمان برداری فروتنان و بگشا سینه‌ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت ای امان ترسناکان.
شرح دعای روز پانزدهم ماه رمضان
مرحوم آیت الله مجتهدی به شرح دعای روز پانزدهم پزداخته است که در پی می آید:

در فراز ابتدایی این دعا «اللهم ارزقنی فیه طاعه الخاشعین» یعنی: «خدایا در این روز اطاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان» آمده است. برای آنکه بدانیم «خاشعین» چه کسانی هستند، بهتر است اول در مورد «متکبرین» صحبت به میان آوریم؛ چرا که خضوع و خشوع به طور کامل با تکبر و غرور تضاد دارد، به طوری که هر آنچه که در صفات متکبرین وجود دارد، ضد آن در خاشعین موجود است.

برای روشن شدن این موضوع اشاره می‌کنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی (ع) که در مورد متکبران این‌گونه فرمودند: «آگاه باشید! زنهار! زنهار! از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان، آنان که به اصل و حسب خود می‌نازند و خود را بالاتر از آنچه هستند می‌پندارند و کارهای نادرست را به خدا نسبت می‌دهند و نعمت‌های گسترده خدا را انکار می‌کنند، تا با خواسته‌های پروردگار مبارزه کنند و نعمت‌های او را نادیده انگارند، آنان شالوده تعصب جاهلی و ستون‌های فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند.»

امام علی (ع) همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند: «کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کرده، تا قرن‌ها به تضاد و خون‌ریزی گذراندند و سینه‌ها از کینه‌ها تنگی گرفت.» در جای دیگری می‌فرمایند : فَاللهَ اللهَ فی کِبْرِ الْحَمیَّهِ وَ فَخْرِ الْجاهِلیَّهِ ... خدا را خدا را! از تکبّر و خودپسندی و از تفاخر جاهلی بر حذر باشید. (نهج‌البلاغه فیض‌الاسلام خطبه 234 معروف به خطبه قاصعه ص 785.)

انسانی که صفت تکبّر را در میان صفات خویش جای داده، معمولاً بر روی مسائلی که خود طرح می‌کند و یا چیزهایی که نفْسِ او خواهان آن است تعصّب دارد و بدون هیچ دلیل منطقی بر روی خواسته خویش اصرار می‌ورزد. چنین کسی در مواردی که با او مخالفت می‌شود به زور توسل می‌شود و سعی دارد با مشاجره زبانی حرف خود را به کرسی بنشاند، و در نتیجه به بداخلاقی با دیگران پرداخته تا او را رعایت کنند و به خاطر این تندیِ اخلاق و زشتی درون از پند و اندرز دیگران هیچ بهره‌ای نمی‌برد چرا که به حرف حق گوش نداده و نصیحت دیگران را نمی‌پذیرد. از انتقاد روی گردان است و به محض شنیدن انتقاد، ناراحت شده آن را نمی‌پذیرد و همین امر او منشأ کینه‌های فراوان خواهد شد.

با توجه به این تذکرات، در می‌یابیم که خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمع‌آوری رضا و خشنودی خداوند می‌پردازد و تکبر چون ظرفی است تو خالی، که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمی‌گیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک می‌سازد؛ زیرا که هرچه انسان نزد پروردگار عالمیان، خود را ذلیل و خوار نشان دهد، ارزشش در پیشگاه او بیشتر می‌شود. چنانچه حضرت علی (ع) فرمودند: «تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید و تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید ... و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود و شیطان و لشکریانش قرار دهید، زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سواره و پیاده دارد.» پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست که ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراه با خضوع و خشوع نصیب کند.

آینده متکبّر/عبرت از ابلیس؛ «هبطِ اعمال»
بابِ شهر علم پیامبر(ص) آینده شخص متکبر را در لسان مبارک خود این گونه بیان می‌دارد:« پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصّب‌ها و سرسلسله تکبّران است که اساس عصبیّت را بنا نهاد. و بر لباس کبریایی و عظمت، با خدا درافتاد، لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورْد. آیا نمی‌نگرید که خدا به خاطر خود بزرگ بینی، او را کوچک ساخت، و به جهت بلندپروازی او را پست و خوار گردانید؟! پس او را در دنیا طرد شده و آتش جهنم را در قیامت برای او مهیا فرمود». پس کوچک شدن، خوار شدن، طرد شدن و سرانجام آتش جهنم مقصدهایی هستند که مسیر تکبّر به آنها منتهی می‌شود، و امیرالمؤمنین(ع) در این مورد ابلیس را مثال می‌زنند تا به عنوان الگوی یک متکبّر در اذهان مردم باشد و از عاقبت امرِ او عبرت بگیرند.

امیرالمؤمنین(ع) در دنباله همین خطبه می‌فرمایند: اگر خداوند می‌خواست حضرت آدم(ع) را از نوری که چشم‌ها را خیره کند و زیبایی‌اش عقل‌ها را مبهوت سازد و . . . می‌آفرید تا آزمایش ملائکه و ابلیس در سجده بر او آسان شود ولی او را از گِل آفرید و این را امتحان و آزمایش خود قرار داد.» بهتر است پایان این بحث را با جملات زیبای اسوه اخلاق و ایمان، امیرمؤمنان حضرت علی(ع) به پایان بریم. امیرالمؤمنین(ع) پس از بیان امتحان الهی می‌فرمایند: «خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند آزمایش می‌کند (شرط ایمان)، تا بد و خوب تمیز داده شود و تکبّر و خودپسندی را از آنها بِزداید و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند، پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوشش‌های مداومِ او را با تکبّر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست (شما نمی‌فهمید) از سال‌های دنیا یا آخرت است. اما با ساعتی تکبّر همه را نابود کرد. چگونه ممکن است پس از ابلیس، فرد دیگری همان اشتباه را تکرار کند و سالم بماند؟! نه، هرگز! . . . بین خدا و خلق، دوستیِ خاصّی وجود ندارد که به خاطر آن، حرامی را که بر جهانیان ابلاغ فرموده حلال بدارد!»

مخبتین چه کسانی هستند؟
در بخش دیگر این دعا می‌خوانیم: «و اشرح فیه صدری بانابه المخبتین بامانک یا امان الخائفین» یعنی «و شرح صدر مردان فروتن و خداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمنی دل‌های ترسان.». حال مخبتین چه کسانی هستند؟ در دعای این روز نکته اساسی که به آن تأکید شده است، خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است به طوری که در این روز از خداوند درخواست می‌کنیم آنچه را که در صفات و اعمال خالصان و خاشعان و فروتنان وجود دارد، نصیب ما کند، اما در اینجا می‌خواهیم بدانیم مخبتین به چه معناست؟

«مخبتین» به معنای فروتنان است، آن هم فروتنانی که فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است، حال شاید سوال کرد که فروتنان چه کسانی هستند؟ که در جواب باید بگوییم فروتنی یکی از صفات بارز مؤمنان تقواپیشه است که شب و روز خود را به تقوا و پرهیزکاری می‌گذرانند. چنانچه حضرت علی (ع) در مورد صفت و نشانه یک پرهیزکار فرمودند: «در دینداری نیرومند، نرم‌خو و دوراندیش است، دارای ایمانی پر از یقین، حریص در کسب و دانش، با داشتن علم بردبار، در توانگری میانه رو، در عبادت فروتن، در تهی دستی آراسته، در سختی‌ها بردبار، در جستجوی کسب حلال، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی، است». با توجه به فرموده آن بزرگوار در می‌یابیم که مخبتین همان پرهیزکاران هستند که شب و روز خود را به ذکر و یاد خداوند به پایان می‌برند که ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم شرح صدری را که مردان پرهیزکار و فروتن دارند، به ما نیز عطا کند.

نماز شب شانزدهم ماه رمضان
نمازهای مخصوصی برای هر شب ماه مبارک رمضان از حضرت علی (ع) روایت شده و ثوابهای زیادی برای هر شبی ذکر فرموده اند. این نمازهای مستحبی تماما دو رکعت دو رکعت خوانده می شود و خواندن آن در حالت نشسته هم جایز است، لکن ایستاده افضل است.

نماز شب شانزدهم ماه مبارک رمضان، دوازده رکعت (شش تا دو رکعتی)، در هر رکعت بعد از حمد 12 مرتبه سوره تکاثر است و حضرت علی(ع) در ثواب این نماز فرمودند: هرکس بخواند، از قبر خارج می شود در حالی که خوشحال است ندا می کند به شهادت " لا اِلهَ اِلا الله " تا این که وارد قیامت شود پس امر می شود او را به بهشت برند.منبع مهر

احکام ساخت و تخریب مسجد

رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد گفت: پیش‌بینی کرده‌ایم در هر مسجدی که از این پس ساخته می‌شود، مهدکودکی در نظر گرفته شود تا مردم در ساعت‌های نماز، فرزندان خود را به مربی حاضر در مسجد بسپارند و بدون دغدغه نماز بخوانند.

روی این کره پهناور خاکی جاهایی وجود دارد که خانه خدا نامیده می‌شود، در این مکان است که فرشتگان الهى و انسان‌هاى زمینى با هم جمع می‌شوند و نماز می‌گزارند، در همین مکان است که تمام آفریده‌ها و مخلوقات خدا با هم و یکجا خدا را عبادت می‌کنند.

در مسجد است که دل‌ها به هم نزدیک شده و یک صدا رب جهانیان را می‌خوانند، در همین محیط است که یک مسلمان از خردسالی تا سالمندی با مسجد عجین می‌شود و بهترین لحظاتش را در خانه خدا سپری می‌کند، در همین مکان است که احکام الهی را می‌آموزد و در سایه آن با سبک زندگی اسلامی آشنا می‌شود و در نتیجه این انس و اخوت با مسجد است که پایه‌های حکومت اسلامی تقویت می‌شود و این سخن رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) که فرمود: «مساجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید»، اذعان به این موضوع است.

درباره جایگاه و اهمیت مساجد در جامعه اسلامی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد حاج علی اکبری رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد گفت‌وگو کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:



ویژگی‌های مکانی که می‌تواند مسجد شود

* ابتدا کمی از احکام مسجد بگویید. اینکه مسجد چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد و آیا برای هر بنایی می‌توان صیغه مسجد خواند؟

از زمانی که بنایی مسجد می‌شود یعنی قطعه‌‌ای از زمین پاکیزه، مطهر و بدون داشتن هیچ شائبه‌ای از طریق مالک حقیقی و یا حقوقی آن، به مسجد اختصاص پیدا کند و در  آنجا صیغه مسجدی خوانده شود تا بعد از آن، مجموعه‌ای از احکام که در علم فقه به عنوان «کتاب‌المسجد» یاد می‌شود در آن جا جاری می‌شود.

بر این اساس، مهمترین نکته آن این است بخشی که به عنوان مسجد قرار داده می‌شود به کسی غیر از خداوند متعال تعلق ندارد و هر فردی که بخواهد به نماز و عبادت بپردازد می‌تواند در آن ورود پیدا کند از این رو هیچ فردی بر فرد دیگری، حتی گروهی که سازنده و مؤسس مسجد هستند برتری ندارند، همچنین فرموده‌اند اگر به طور مطلق، برای مکانی صیغه مسجد خوانده شود از اعماق زمین تا آفاق آسمان، عنوان مسجد بر آن بار می‌شود و طبقات آن هم هرچه اضافه‌ و یا حتی گودبرداری شود و چندین متر زیر زمین بروند همگی جزو مسجد محسوب می‌شوند مگر اینکه طبقه خاصی را به مسجد اختصاص دهند.

احکام تخریب مساجد

*با توجه به فرمایش شما در این صورت اگر بنا به شرایطی یک مسجد تخریب شود حتماً باید مسجدی به جای آن ساخته شود؟

تا جایی که امکان دارد زمینی که به مسجد اختصاص داده شده باید حفظ شود اما اگر جایی که در محل رفت و آمد بود و یا در طرح جاده و یا اتوبانی قرار داشت که باید تخریب شود با اجازه حاکم شرع از باب اضطرار تخریب می‌شود اما احکام مسجد بودن آن همچنان برقرار است.

این موضوع جزو قواعدی است که تعریف شده است خصوصاً مسجدی که در یک محله قرار داشته باشد؛ اگر به هر دلیلی مسجدی به چنین سرنوشتی دچار شود تا قبل از اینکه جایی برای آن مسجد اختصاص داده نشود اجازه نداریم آن مسجد را به لحاظ فیزیکی حذف کنیم.

در ساخت مساجد نیازهای منطقه‌ای مورد توجه قرار می‌گیرند

* همان‌طور که اگر فردی بخواهد خانه مسکونی بسازد باید از شهرداری جواز کسب بگیرد، برای ساخت مسجد نیز چنین الزامی وجود دارد؟

مانع و تکلّفی در این زمینه وجود ندارد چرا که مسجد برای مردم است، کسی که می‌تواند خانه خویش را وقف مسجد کند نه تنها این کار دارای فضیلت بسیاری است بلکه آثار دنیوی و برکات اخروی و ابدی فراوانی برای انسان به همراه خواهد داشت و این موضوع در روایات اسلامی مورد تشویق است که مؤمنان هر آن اندازه که برایشان میسر باشد در این امر خیر حضور داشته باشند اما در جایی مثل تهران و با شهرهای خاص این مسئله طراحی شده است و از این رو مجموعه ضوابطی وجود دارد هماهنگ شوند و اگر جایی بخواهند مسجد بسازند قاعدتاً این ضوابط باید در آنها رعایت شود اخیراً سعی کرده‌ایم مجموعه مهندسینی که در این زمینه ورود و اشراف دارند و نیازهای منطقه‌ای را نیز مورد سنجش قرار می‌دهند.

بنای مساجد باید متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی ساخته شود

* آیا این سلسله ضوابط، ظاهر مسجد را نیز در بر می‌گیرد؟ چون اخیراً مساجدی ساخته شده که به هیچ وجه نشانی از گنبد و گلدسته در آن‌ها نیست.

بله، در این پیشنهادهایی در این زمینه وجود دارد اما عموماً الزام آور نیست. این طرح باید در شورای عالی شهرسازی و شورای شهر به تصویب برسد در این صورت، بر تمام مجوزهایی که قرار است صادر شود حاکم خواهد شد و از این پس هر مجوزی را که داده شود باید حداقل‌هایی به لحاظ شکل ظاهری و درونی در آن رعایت شده باشد.

این کار، اقدام ایده‌آلی است اما اکنون وجود ندارد و ساخت مسجد، بسیار به طور سلیقه‌ای عمل می‌شود در شهر تهران مسجدی ساخته شده است که به هیچ وجه، شباهتی به مسجد ندارد به طوری که فرد با دیدن آن، از نمای بیرونی نمی‌تواند بفهمد که این مکان، مسجد است و گاهی هم شبیه کلیساست البته اخیراً تلاش ما بر آن است که شکل بیرونی آن را به شکل مسجد تغییر دهیم.

بعد از پیگیری‌هایی که انجام شد متوجه شدیم بانی این مسجد به یکی از کشورهای خارجی سفر کرده و نقشه‌ای را دیده بود که همان را به داخل کشور آورده و بر اساس آن اقدام به ساخت مسجد کرده است، ما از بانی این مسجد که چنین سرمایه‌گذاری را انجام داده تشکر می‌کنیم اما بالأخره بنای آن باید با متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی ساخته شده باشد تا عوارض بعدی را به دنبال نداشته باشد.

سرپرستی سایر مساجد با مسجد جامع است


* یکی از سؤالاتی که میان عوام مردم مطرح می‌شود این است که تفاوت مساجد معمولی با مسجد جامع چیست؟ آیا صرفاً باید تجمع زیادی در یک مسجد باشد تا آن را مسجد جامع بنامیم یا اینکه ویژگی‌های دیگری مدنظر است؟

یک مسجد، وقتی مسجد محوری شهر یا یک منطقه می‌شود به عنوان مسجد جامع تلقی می شود؛ البته به نظر بنده در کلان شهرها  هر منطقه‌ای، یک شهر محسوب می‌شود. علاوه بر اینکه مسجد جامع، امکانات بیشتری دارد و نسبت به سایر مساجد بزرگتر است به ارائه یک سلسله خدمات پیرامونی نیز می‌پردازد. شاید یکی از کارایی‌ها و کاربرهای مساجد جامع در شهرها، برگزاری نماز جمعه باشد بنابراین مسجد جامع، مبنای محوری برای یک شهر دارد.

* در واقع مبنای قرار دادن مساجدی به نام «مسجد جامع» عرفی است...

بله، مساجدی که جنبه محله‌ای دارند در پیرامون مسجد جامع قرار می‌گیرند و سرپرستی سایر مساجد با مسجد جامع است و در واقع حمایت از مساجد کوچکتر برعهده مسجد جامع است.

* خوشبختانه پورتال جامع مساجد نیز تدوین شده است، در حال حاضر چند مسجد در تهران داریم؟

در شهر تهران 1800 مسجد داریم. البته مساجد کوچک و بزرگ، همگی را می‌توان در این فهرست مشاهده کرد.

* چه تعدادی از این مساجد به صورت شبانه‌روزی هستند آیا ما مسجد شبانه روزی هم داریم؟

شبانه روزی به چه معنا؟

* منظورمان از شبانه‌روزی مسجدی است که از نماز صبح تا نماز عشاء یکسره باز باشد؟

بله، چنین مساجدی در تهران داریم منتها تعداد آنها کم است البته سیاستی که ما دنبال می‌کنیم این است به جایی برسیم که از نماز ظهر به بعد که فرصت بسیاری تا نماز بعدی وجود دارد همچنین بعد از نماز عشاء که فرصتی برای اقامه نماز وجود دارد پیش‌بینی که داریم این است که مساجد در این فاصله زمانی باز بوده و در دسترس عموم مردم قرار گیرند بعد از این مرحله، همان نکته‌ای که شما عرض کردید هست و آن مطلوب است که مساجد ما از نماز صبح تا آخر شب، نه تنها برای اوقات نمازهای واجب بلکه برای نمازهای مستحب، دعا، استغفار، ذکر، خلوت، برای تفکر و ... باز باشند.

بیتوته در مسجد کراهت دارد

*آقای حاج‌علی‌اکبری اگر غریبه‌ و یا مسافری وارد یک شهری شد آیا مسجدی وجود دارد که بخواهد برای تجدید وضو و یا احیاناً برای استراحت به آنجا رود؟

این نکته را نمی‌توان از مسجد انتظار داشت مگر اینکه ما در کنار مسجد، مکانی را جداگانه برای این کار اختصاص دهیم چون بیتوته در مسجد کراهت دارد، مگر برای ذکر.

فرض کنید اکنون فردی، حالتی به او دست می‌دهد که می‌خواهد به آغوش پروردگار متعال و به مسجد پناه ببرد و یا اینکه کسی گناهی مرتکب شده و بخواهد توبه کند ما این امکان را در اختیار مؤمنان قرار می‌دهیم این نقطه مطلوب است اما نکته اول که مساجد از نماز عشاء تا نماز صبح باز باشند برای ما آرمانی است.

* از چه نظر؟ به لحاظ اینکه خادمانی ندارید که از نماز مغرب در مسجد حضور داشته باشند؟

مساجد ما مردمی هستند و اداره و پشتیبانی مسجد با خود مردم است.

باید از انگیزه‌های مردم برای مسجد سازی و نگهداری از مساجد، حفاظت شود

* با توجه به اینکه اکثر مساجد هزینه‌های خود را خودشان تامین می‌کنند می‌خواهیم بدانیم که چرا در حال حاضر مساجد نتوانسته‌اند کارکرد اصلی خویش را در جامعه پیدا کنند؟ آیا به دلیل رفتار بد خادمان است؟ یا اینکه امام جماعت و یا مردم به شکل منفعل عمل می‌کنند؟

سطح مساجد ما با هم تفاوت دارد یک مدلی داریم مبنی بر مدیریت بر مساجد، که مدیریت مرکزی را تشکیل می‌دهد که به صورت اداری -بخشنامه‌ای، مساجد را اداره و به تمام شئون مسجد نیز رسیدگی می‌کنند و این نوع مدیریت در کشورهای همجوار ما وجود دارد. در کشوری مانند عربستان مساجد، دولتی هستند در ترکیه نیز به همین شکل است. بنابراین نه تنها مردم در تأسیس و اداره مسجد، نقشی ندارند بلکه مسجد در اختیار دولت بوده و دارای وزارت‌خانه و سازمان اوقاف است.

به طور مثال در ترکیه، وزارت شئون دینی بسیار بزرگی با امکانات زیادی وجود دارد که این یک مدل از اداره مسجد به شمار می‌رود در مدل دیگر، مساجد از متن باورهای دینی مردم می‌جوشد و همان طور که در روایات پیش‌بینی شده و توصیه می‌شود هرکسی که امکان ساخت مسجدی را دارد یک مسجد کوچکی را تأسیس کرده و یا حداقل سهم کوچکی در عمران مساجد داشته باشد و این نگاهی است که عموماً در فقه شیعه وجود دارد و اداره دینی مساجد اعم از نصب امام جماعت با مراجع تقلید بود و مردم در تمامی شئون مسجد دخالت دارند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام اسلامی، اداره امور مساجد قطعاً از شون ولی امر تلقی می‌شود و ما در مرکز رسیدگی به امور مساجد در همین بخش، مسئولیت داریم مشکلات و امور مساجد را حل و فصل کنیم. سؤال این است که آیا ما همان روال قبلی را ادامه می‌دهیم یعنی تا این حد از جانب نظام، در امور مساجد مداخله باشد آن هم، جهت مرجعیتی نظام که با ولی امر همراه است یا اینکه به یک بازنگری و تصمیمات جدیدتری نیازی دارد.

امام راحل و رهبر فرزانه ما معتقدند که باید مساجد، مستقل و مردمی بمانند و انگیزه‌های مردم برای مسجد سازی و نگهداری از مساجد، حفاظت شود در حالی که اگر دولت وارد این میدان شده و بودجه‌ای به آن اختصاص دهد، برنامه‌ریزی داشته و وزارتخانه تشکیل دهد در این صورت، مردم فقط در قالب نمازگزار در مسجد حضور خواهند یافت اما جایی که مردم احساس کنند در آن سهیم هستند علاوه بر اینکه در آنجا نماز می‌خوانند در این فکر خواهند بود که چه کارهایی می‌توانند در نظافت، تجهیز، خدمتگذاری، پشتیبانی مسجد داشته باشند و این همان نکته‌ای است که مورد پسند بزرگان ما(ع) است و باید این روال طی شود.

بنابراین غیر از ساماندهی محیط‌های مرتبط با مسجد، کلیه امور مسجد به شکل مردمی، در کشور انجام می‌شود که این مسئله، یک حُسن بوده و امکان فوق‌العاده‌ای به شمار می‌رود. همچنین مقام معظم رهبری نیز تأکید بسیاری دارند این مسئله حفاظت شود البته شاید ممکن است به خاطر برخی از رفتارها این نگاه، آسیب دیده باشد اما سیاست کلان کشور در ارتباط با مساجد همینگونه است.

مساجد ایران بر خلاف مساجد سایر کشورها به صورت مردمی اداره می‌شوند

* برخی از افرادی که به سایر کشورها سفر کرده‌اند از توجه و رسیدگی خاص به مساجد در این کشورها سخن به میان می‌آورند و این مسئله را با یک نگاه انتقادی در درون کشور مطرح می‌کنند، نظر شما در این خصوص چیست؟

پاسخ این گروه آن است که اصولاً مدل کار ما متفاوت است اما با این فرض نمی‌توان از مسجدی که به لحاظ مادی در سطح پایینی قرار دارد و نمی‌تواند امور روزانه خود را اداره کند انتظار داشت که امکانی را فراهم کند که از اول صبح تا آخر شب، درب مسجد باز باشد، این موضوع منوط به آن است که آن مسجد حداقل دو خادم داشته باشد که به صورت شیفتی به امور مسجد رسیدگی کنند که البته مساجد سایر کشورها چندین خادم دارند.

بنده برای بازدید به مسجدی در خارج از کشور رفته بودم که پنج امام جماعت داشت و همگی حقوق بگیر وزارتخانه بودند، چهار مکبّر و مؤذن داشت که همگی به طور اتوماتیک در ساعات مشخص در مسجد حضور می‌یافتند و بودجه مفصلی به موضوع اداره شئون مسجد اختصاص یافته بود و این چیزی است که هیچ‌گاه نمی‌توان درباره مساجد کشور خودمان انتظار داشته باشیم چرا که اولاً ما چنین بودجه و امکاناتی را نداریم و ثانیاً اصلاً چنین فکری را هم نمی‌پسندیدم بنابراین مسجد باید در متن مردم باشد البته با حمایت‌‌های منابع عمومی.

منابع عمومی با مدیریت مردمی در اختیار مساجد قرار گیرند

* آیا فرهنگ‌سازی در خصوص مساجد برعهده شماست؟

بله، وظیفه ما از زمانی شروع می‌شود که مسجد ساخته شده‌ای به ما تحویل داده می‌شود؛ بدین معنا که ما برای آنجا امام جماعت، تعیین می‌کنیم و ذیل امام جماعت، هیئت امنا و بخش‌های مختلف داخلی مسجد شکل می‌گیرد و البته برخی از اوقات، خود مردم نیز امام جماعت خاصی را مدنظر دارند که ما بعد از ارزیابی، وی را به عنوان امام جماعت مسجد قرار می‌دهیم و اداره امور مسجد این گونه رقم می‌خورد.

باید واقع بین بود، بخش عمده‌ای از مساجد ما هم اکنون امکان ارائه بعضی از اقدامات ضروری را ندارند از این رو وقتی منابع به درستی توزیع شود خود مسجد از عهده تمام خدمات حتی تا انجام امور مستحبی نیز برخواهد آمد. اما تعداد بسیاری از مساجد ما چنین تمکنی ندارند آیا این مسئله می‌تواند توجیهی داشته باشد که در پایتخت جمهوری اسلامی ایران درب مسجد بسته باشد و صرفاً برای زمان نماز باز شود و بعد از نماز هم بگویند شما برای چه اینجا نشسته‌اید بلند شوید بروید و سپس درب مسجد را قفل کرده و بروند! آیا این امری پسندیده است؟! که پاسخ ما منفی است.

از طرف دیگر مردم نیز هنوز انگیزه کافی برای دستیابی این بخش‌ها پیدا نکرده‌اند بنابراین ما معتقدیدم که باید منابع عمومی به کمک طلبیده شوند اما نه با مدیریت دولتی به معنای خاص کلمه که آن هم مداخله دولت در امر مسجد تلقی شود به هیچ وجه! بلکه منابع عمومی در اختیار یک مرکز مورد اطمینانی مانند سازمان تبلیغات اسلامی قرار گیرد و آنها مؤظف باشند هر جا که تمکن مردمی وجود ندارد این پوشش را دهند. بنابراین مواردی که ما در مرکز رسیدگی به امور مساجد برشمرده‌ایم رقم بالایی نخواهد بود.

بنای ما کمک مالی به مساجد نیست

* آیا شما کمک مالی مستقیمی به مساجد دارید؟

خیر، شاید به صورت موردی، گاهی اوقات پیش آید و منابعی برای بخشی از فعالیت‌های فرهنگی مساجد در اختیارمان قرار می‌گیرد و اگر بخواهیم یک فرهنگ‌سازی شود مشوق‌هایی پیش‌بینی شده است اما نه به طور مستمر و ممکن است مسجدی در شرایطی سختی قرار داشته و در پرداخت‌های اولیه خویش مقروض شده باشد که در این صورت ما از بعضی از منابع به آنها کمک خواهیم کرد.



برای رعایت احکام شرعی و شأنی مسجد باید آیین‌نامه‌ تصویب شود

* مساجد تا چه حدی می‌توانند استقلال مالی داشته باشند؟ آیا از منظر شما این امر مطلوبی است؟ به طور مثال برخی از مساجد برای رفع بعضی از نیازهای خود، طبقه پایین مسجد را آشپزخانه درست می‌کنند و هنگام نماز بوی غذا در مسجد می‌پیچد، آیا فعالیت‌های اینچنین و فعالیت‌های اقتصادی چهره مسجد را مخدوش نمی‌کند؟

نه به هیچ وجه بنده موافق این موضوع نیستم و در افق پیش‌روی ما هم مطلوب شمرده نمی‌شود. اینکه به عنوان پشتیبان، بخش‌هایی برای مسجد اختصاص داده شود این امری مطلوب است و امکان‌ دیگری وجود دارد که عوائد آن‌جا پشتیبان مسجد قرار می‌گیرد این موضوع از گذشته در ذهن مؤمنان بوده و بر آن اهتمام داشته‌اند.

اما اینکه مسجد را محصور کنیم در پاساژ و مغازه به طوری که دور تا دور آن را مغازه‌هایی در بگیرند و بعضاً سرقفلی‌های این مغازه‌ها نیز واگذار شده باشد و وقتی از بیرون به آن نگاه می‌کنیم دیگر مسجدی نمی‌بینیم این وضعیت مطلوبی نیست به ویژه اگر شأن مسجد رعایت نشود، باید آیین نامه‌ای مصوب شود تا موارد شرعی و شأنی مسجد در آن مورد توجه قرار گیرد.

* شما به عنوان متولی رسیدگی به امور مساجد، در طی سال برنامه‌ای دارید که محوریت مساجد در امور مختلف را پررنگ‌تر کند، چرا که بعضاً مشاهده می‌شود در مثلا ایام محرم حسینیه‌ها حضور پررنگ‌تری در جذب مخاطبان دارند؟

متأسفانه به دلیل عدم فعالیت مسجد و به دلیل بسته بودن درب آن گاهی اوقات، کلاس‌های اخلاق، قرآن و احکام در سرای محله‌ها و یا حسینیه‌ها برگزار می‌شود. نکته کلیدی این است که ما باید طی یک برنامه بلندمدت به سمتی برویم که مسجد مطلوب اسلام داشته باشیم که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «مسجد تراز اسلامی» است.

باید بدانیم «مسجد تراز اسلامی» چه ویژگی‌هایی دارد؟ که البته الگوی مبنایی آن مسجد النبی (ص) است و کارکردهای تعریف شده‌ای دارد و ویژگی‌ها و مختصات آن در اختیار ما است و مبانی آن در کلمات اولیای الهی توضیح داده شده است این مسجد نقطه مطلوب ما است و باید به آن سمت حرکت کنیم خوشبختانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مردم به طور وسیعی کارکردهای متنوع مسجد را چشیده‌اند اگر چه نمونه‌های آن کمرنگ شده اما نمونه‌هایی هم هستند که باقی مانده است.

مساجد ما باید انسانی مطابق با «تراز اسلامی» تربیت کنند

در اوایل انقلاب، در همین تهران، مساجدی داشته‌ایم که آن در منطقه خود و برخی دیگر در کل تهران، نقش محوری، تأثیرگذار، الهام‌بخش، گفتمان‌ساز فرهنگ‌ساز داشته‌اند اما به تدریج از این مسیر خارج شده‌اند و اکنون در حد یک نمازخانه باقی مانده‌اند به جایگاهی تنزل پیدا کرده‌اند که فقط در آن نماز اقامه می‌شود اما نمونه‌های دیگری هم داریم که در همان سطح مانده‌اند و نمونه‌هایی نیز بوده‌اند که سعی کرده‌اند خودشان را به این الگو نزدیک کنند و اکنون به فضل الهی این مساجد انتخاب شده‌اند.

همچنین ما در استان تهران این جهت‌گیری را داریم یعنی مسجدی که یک نهاد است نه یک نمازخانه! نگاهی که می‌گوید مسجد، صرفاً جایی است که هنگام اذان در آنجا نماز بخوانیم نمازخانه و مصلی است نه مسجد! مسجد در فرهنگ اسلامی، تعریف شده است؛ قلب تپنده محل و شهر، مرکزی که در آن روح دمیده می‌شود و الهام بخش بوده و رنگ خدایی را به همه شهر صادر می‌کند؛ پایگاهی است که اخوت دینی در آنجا تثبیت می‌شود و بصیرت افزایی کرده و جایی است که انسان‌ «تراز اسلامی» در آنجا تربیت می‌شود و پناهگاه مردم در هجوم شبهات و مشکلات است و کارکردهای آموزشی مختلفی دارد.

مرکز تولید و توزیع سرمایه اجتماعی در فرهنگ اسلام «مسجد» است و به همین دلیل مساجد، محور شهرهای اسلامی تلقی می‌شوند و باید توجه داشت که فاصله ما با این مساجد تا چه اندازه است.

6 راهبرد کلیدی مرکز رسیدگی به امور مساجد برای بالابردن ظرفیت مساجد

وظیفه ای که ما در مرکز رسیدگی به امور مساجد تعریف کرده‌ایم این است که مساجد الگو را برجسته‌سازی کنیم و سایر مساجد را به آن مساجد الگو ارجاع دهیم و این موضوع باید در میان عموم مردم و نهادهای پیرامونی، فرهنگ‌سازی شده و فاصله بین مساجد موجود با مساجد مطلوب با مراجعه به این مساجد مرجع و الگو کاهش پیدا خواهد کرد و این موضوع در دستور کار ما است و هفت راهبرد را در این زمینه تعریف کرده‌ایم.

نخستین راهبرد ما توانمند سازی مرکز رسیدگی به امور مساجد برای انجام چنین اموری بوده و 6 راهبرد دیگر، مرتبط با خودِ مساجد است.

در این 6 راهبرد، ناظر به نیازها این بحث‌ها دیده شده است به طور مثال برای اینکه ما به این هدف برسیم به توانمند سازی مدیریت مسجد یعنی همان امام جماعت نیاز داریم و این اولین راهبرد ما به شمار می‌رود. مطالعات ما نشان می‌دهد برای اینکه به آن هدف مطلوب برسیم لازم است مساجد، ارتباط شبکه‌ای با هم تشکیل دهند تا بتوانند هم‌افزایی داشته و به رسالت و مسئولیت خود عمل کنند از این رو شبکه سازی راهبرد دوم ماست.

ارتباط جوانان با مسجد؛ ارتباطی حساس و سرنوشت‌ساز

راهبرد بعدی مرکز رسیدگی به امور مساجد الگوسازی است؛ برای اینکه ما به هدف مطلوب برسیم باید الگو سازی کنیم بر این اساس ابتدا به کشف مساجد الگو و یا ساختن مساجد الگو نیاز داریم. علاوه بر این مسئله نیز باید دستگاه‌های عمل کننده و مرتبط با مسجد، تحت یک قاعده و نظم خاصی قرار بگیرند تا از موازی کاری و تزاحم امور جلوگیری شود که همان راهبرد هماهنگ‌سازی را تشکیل می‌دهد که خوشبختانه ذیل هر یک از این موارد در این دو سال اخیر اتفاقات مطلوبی اتفاق افتاده است.

بنابراین مساجد باید به صورت مردمی اداره شوند و مردم باید به این نگاه توجه داشته و به مطالبه‌ای برای آنها تبدیل شود و برای اینکه آنها منابع شخصی خودشان را وارد این عرصه کنند راهبرد فرهنگ‌سازی را انتخاب کرده‌ایم که مجموعه اقدامات فرهنگ‌ساز در این بخش تعریف می‌شوند و بالأخره متوجه شدیم از میان تمام اقشار مرتبط با مسجد، قشری که حضور و ارتباطش با مسجد، حساس‌تر و سرنوشت‌سازتر است جوانان و نوجوانان است که راهبرد جوان‌سازی مساجد را انتخاب کرده‌ایم.

ما مطالعات بسیاری را در این زمینه انجام داده‌ایم و با این نقشه در حال حرکت هستیم. سیاست‌های اجرایی هر یک از این راهبردها تعریف شده و ذیل آنها اقدامات اساسی هم احصاء شده و فعالیت‌هایی هم تعریف و مشخص شده که طی چند سال می‌توانیم به آن هدف اصلی نزدیک شویم. به طور مثال دهه تکریم و غبار روبی مساجد در بخش فرهنگ‌سازی قرار دارد که با کمک رسانه‌ها و ائمه جماعات و وعاظ، یک حرکت فرهنگ‌سازی در این زمینه انجام می‌شود.

با اینکه مساجد مردمی هستند اما در سیاست‌گذاری‌ها هماهنگ عمل می‌کنیم

* مهمترین رکنی که می‌تواند عامل ارتباطی فردی که به مسجد می‌آید را مستحکم و ماندگار کند، چیست؟ آیا برخورد خوب و تعاملی است که امام جماعت با افراد برقرار می‌کند یا اینکه عوامل دیگری در این زمینه دخیل هستند؟

مجموعه‌ای از عوامل هستند که باید دست به دست هم دهند تا مسجدی با ویژگی‌های مطلوب شکل بگیرد هرکدام از این بخش‌ها اشکال داشته باشد یک مانع تلقی خواهد شد در راه ارتباط عمیق مسجد و مردم که در واقع مسجد، خانه مردم محسوب می‌شود اما سئوال شما ناظر به این است که از میان این عوامل کدام عامل اصلی‌تری به شمار می‌رود به نظر بنده، عامل اصلی امام جماعت است اگر مجموعه ویژگی‌های که پیش‌بینی‌شده در شخصیت امام جماعت وجود داشته باشد سایر موانع را از سر راه بر می‌دارد و عوامل پیرامونی را بسیج، سازماندهی و هماهنگ کرده و به میدان می‌آورد.

سعی می‌کنم در هفته به صورت سرزده از چند مسجد بازدید کنم

بنده سعی می‌کنم سرزده و هفته‌ای 3-4 مسجد را از نزدیک بازدید کنم تا دریابم تا چه اندازه سیاست‌هایی که اتخاذ شده در حال محقق شدن است با اینکه مساجد مردمی هستند اما در سیاست‌گذاری‌ها هماهنگ عمل می‌کنیم.

مسجدی بود که در چند نوبت به آنجا سر زدم و در یک نوبت نماز مغرب، یک صف و نیم بیشتر جمعیت نداشت در حالی که آنجا زیبا و باشکوه ساخته شده بود که حتی ما معتقدیم که چرا باید این همه برای یک مسجد، هزینه شود، دفعه بعدی که به آن مسجد رفتم اگر اندکی دیر رسیده بودم دیگر جایی برای ایستادن نبود و حدوداً بیش از بیست صف به طور متنوع، بزرگ، کوچک، جواب و میان سال، ایستاده بودند. فکر می‌کنید در این مدت چه اتفاقی در آنجا رخ داده بود که این تغییر شکل گرفته است؟ فقط امام جماعت آن عوض شده بود، بقیه عوامل بر سر جای خود باقی ماندند و این امام جماعت منظم، باهوش و دارای شان امامت توانسته بود سایر عوامل را نیز برای جذب مردم بسیج کند و این اتفاق در ظرف مدت زمانی 2-3 ماه افتاده است.

از این پس تمام مساجد مجهز به مهدکودک می‌شوند

* حضور کودکان و نونهالان در هنگام اقامه نماز گاهی اوقات موجب اذیت سایر نمازگزاران می‌شود برای اینکه نمازی توأم با آرامش بخوانیم، شما چه اقداماتی در این زمینه انجام داده‌اید؟

به نکته کلیدی اشاره کردید چرا که باید بچه‌ها از زمان نقطه آغاز تولدشان با مسجد گره بخورند تا توقع داشته باشیم در بزرگسالی یک شخصیت متدین عمیق شکل بگیرد و همگام با مسجد حرکت کنند؛ اصل ارتباطات عمیق مسجدی در کودکی شکل می‌گیرد از این رو باید حداقل در اوقات خاص نماز با سخنرانی‌هایی که به تمرکز نیاز است فضا باید طوری طراحی شود که کودکان حاضر در محیط مسجد مزاحم سایر افراد نباشند و به پیوست آن بچه‌ها با برخورد نامناسب برخی از افراد یا کارگزاران مسجد رو به رو نشده و خاطره بدی در ذهن آنها نقش نبندد.

خوشبختانه در حال حاضر برای این مسئله، ایده وجود دارد؛ پیش‌بینی ما این است که هر مسجدی که از این پس ساخته می‌شود مهدکودکی هم برای کودکان در نظر گرفته شود و در واقع مساجد، مجهز به مهد کودک شوند. در نقشه پیشنهادی که برای شورای شهر فرستادیم همه نیازها در ساختمان مسجد تعبیه شده از جمله بخش کودکان نیز در نظر گرفته شده است و هر مسجدی که مجهز به مهد کودک می‌شود مردم در ساعت‌های خاص نماز، فرزندان خود را به آنها می‌سپارند و یک مربی از خود بچه‌های داوطلب مسجد که آموزش‌های لازم را برای این کار دیده است حضور دارد کودکان را تحویل می‌گیرد بنابراین پدر و مادر با طیب خاطر نماز می‌خوانند و یا به سخنرانی‌ گوش می‌دهند.

اما برای مساجدی که اکنون وجود دارند بخشی از آنها این ظرفیت را دارند یعنی در خود مسجد این امکان وجود دارد که بخشی را برای کودکان اختصاص دهند و ما با صحبت با ائمه جماعت به فرهنگ‌سازی این مسئله می‌پردازیم.

پیوسته نگریستن به قرآن چه فایده‌ای دارد؟

قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات قرآن و حتی نگریستن به آن در این ماه فضیلت بسیاری دارد.

در روایات اسلامی، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است و بر این اساس توصیه‌ها و سفارشات فراوانی از رسول خدا(ص) و معصومین(ع) درباره تلاوت قرآن کریم و حتی نگریستن به صفحات و آیات این کتاب انسان ساز و کلام وحی شده است.
رسول خدا(ص) در پاسخ به این سوال که پیوسته نگریستن به قرآن چه فایده‌ای دارد؟ فرمودند:"هر کس پیوسته به قرآن بنگرد، تا زنده است، از بهره بینایی برخوردار می‏‌شود1".
امام صادق(ع) نیز درباره این‌که از رو خواندن قرآن چه ثمراتی دارد؟ می‌فرمایند: "هر کس قرآن را از رو بخواند، از بهره بینایی برخوردار است و از گناه پدر و مادرش کاسته می‏‌شود، هر چند کافر باشند2".
پیامبر خدا(ص) همچنین در خصوص ثواب گوش فرا دادن به تلاوت قرآن چنین فرمودند: "هرکه به یک آیه از کتاب خدا گوش دهد، برایش ثوابی دو چندان نوشته شود و هر که یک آیه از کتاب خدا تلاوت کند، روز قیامت آن آیه نوری برای او باشد3".
آن حضرت همچنین درباره این که تلاوت قرآن چه ثوابی دارد؟ می‌فرمایند: "بر تو باد به تلاوت قرآن و بسیاری یاد خدا؛ زیرا که آن در آسمان، برای تو نام (و آوازه) است و در زمین نور4".
منابع احادیث:
1- کنز العمّال، جلد 1، صفحه 536، حدیث 2406، دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 310
2- الکافی، جلد 2، صفحه 613، حدیث 1، ثواب الأعمال، صفحه 128، حدیث 1، بحارالأنوار، جلد 92، صفحه 196
3- کنزالعمّال: 2316 منتخب میزان الحکمة: 460

4- الخصال: 525 / 13 منتخب میزان الحکمة:

خدایا لغزشهای مرا بی هزینه ببخش/ رابطه گناه و بلا در قرآن

در دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان می خوانیم: « اللهمّ لا تؤاخِذْی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ ِبعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین».

«خدایا مرا در ایـن روز به خاطر لغزشهایم سرزنش مکن و در این روز از خطاها و بیهودگیهایم درگذر و در آن، مرا آماج تیر بلاها و آفات قرار مده به حق عزتت، اى عزت دهنده مسلمانان».
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی در شرح فرازهای دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان می گوید: «اللهم لاتواخذنی فیه بالعثرات»؛ گاهی آدم می‌لغزد و ایمانش ضعیف می‌شود و تقوایش از بین می‌رود. گناهان آدمی همان لغزش است و باید از خدا بخواهد که مؤاخذه نشود. خدا در اثر گناه به غضب می‌آید و سیل و زلزله و بلایای طبیعی همه آثار گناه است. گاه مردم توجه نمی‌کنند که غالب این اتفاقات و تصادفات به علت انجام گناه است. کسی که نماز اول وقت نمی‌خواند و به کارهای دنیوی خود ادامه می‌دهد، نماز اول وقت انسان را نفرین می‌کند و می‌گوید: «خدایا ضایع کند تو را که من را ضایع کردی!» این در حالی است که اگر مسلمانی اول وقت نماز بخواند، نماز او را دعا می‌کند و می‌گوید: «خدا حفظ کند تو را که من را حفظ کردی» و زندگی رو به روال می‌افتد.

وی با تأکید بر اینکه اگر کسی با خدا باشد، هیچ کس نمی‌تواند علیه او توطئه کند، چون او خدا را دارد، یادآور می شود: هر کس در حد توانایی که دارد مسئول اعمال خویش می‌باشد و بیش از آن بر او تکلیفی نخواهد بود؛ «لا یکلف الله نفسا الا وسعها”» یعنی: «خداوند هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او»‌ چرا که «یرید الله ان یخفف عنکم و خلق الانسان ضعیفا» یعنی: «خداوند می‌خواهد کار را بر شما آسان کند که انسان ضعیف خلق شده است.»‌ ما نیز در این روز از خداوند می‌خواهیم به خاطر لغزش‌هایی که در طول عمر خویش داریم ما را مواخذه ننماید؛ «ربنا لا تواخذنا نسینا او اخطانا» یعنی: « خدایا ما را بر آنچه که به فراموشی یا به خطا (انجام داده‌ایم) مواخذه مکن.

خدایا ما را بدون هزینه ببخش
این استاد اخلاق در شرح این فراز «‌واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ»؛ می گوید: «اقاله» کن و گناهان ما را بیامرز. در دعای کمیل هم این لفظ است که خدایا لغزش‌های ما را اقاله کن؛ یعنی ما را بدون هزینه ببخش. در مورد معامله نیز چنین لفظی در فقه وجود دارد. یعنی فروشنده و خریدار حق فسخ معامله را تا زمانی که با یکدیگر هستند، دارند. اما بعد از جدایی و بدون دلیل نیز اگر مشتری جنس را پس آورد، کاسب مستحب است آن را قبول کند. مثلاً شخصی یک ظرف ماست می‌خرد و به منزل می‌برد و متوجه می‌شود که پیش از وی ظرف ماست دیگری نیز خریداری شده است. در این حالت اگر ظرف ماست را به فروشنده باز گرداند، مستحب است وی آن را بپذیرد و پول آن را عیناً پس دهد.

یا سریع الرضا
مرحوم آیت الله مجتهدی با تأکید بر «سریع الرضا» بودن خداوند متعال، تصریح می کند: خداوند در قرآن بندگان خویش را به سوی رحمت و مغفرت خویش فرا می‌خواند. « و سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض»‌ یعنی: «و به سوی غفران و آمرزش الهی و باغی (بهشتی) که عرض آن آسمان و زمین را فرا گرفته است سرعت بورزید»‌ بدون آنکه نیازی به بندگان خویش داشته باشد. «الله الصمد»‌ یعنی «خداوند بی نیاز است» و این در حالی است که ما غیر از او کسی را نداریم « الهی و ربی من لی غیرک»‌ یعنی: «ای خدا و پروردگار من چه کسی غیر از تو برای من می‌باشد»‌ و غیر از او چه کسی می‌تواند عذر ما را پذیرفته و گناهان ما را بیامرزد. «و من یغفر الذنوب الا الله» یعنی «و چه کسی غیر خداوند (می‌تواند) گناهان را بیامرزد» پس ما نیز در این روز به درگاه الهی پناه برده و از او می‌خواهیم که عذر ما را به خاطر خطاهایی که انجام داده‌ایم بپذیرد و از گناهان ما درگذرد.

وی در تشریح این فراز از دعای روز چهاردهم رمضان «لا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ»؛ تأکید می کند: خدایا من را تیر بلا قرار مده. سیل و رانش زمین یعنی همان تیر! هواپیما در آسمان پرواز می‌کند و ناگاه روی ساختمانی فرود می‌آید و همه ساکنان آن از بین می‌روند. این غرض و تیر بلاست که حاصل گناه و خطاهای ماست. تمام پیش‌آمدهایی که می‌شود همه نتیجه گناهان ماست. آیه قرآن می‌فرماید: «هر گرفتاری برای شما پیش می‌آید، دسترنج خودتان است.» هر چه بکاری همان را درو می‌کنی. از گندم، گندم و از جو، جو می‌روید. قرآن در جای دیگری می‌فرماید: «خدا برنامه‌های مردم را عوض نمی‌کند، آنها را گرفتار بلا نمی‌کند مگر اینکه خودشان را تغییر دهند.» مثل ماشین که انحراف به چپ پیدا کند، تصادف می‌کند، ما هم اگر انحراف به چپ داشته باشیم با عذاب خدا تصادف می‌کنیم. «ِبعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین»؛به عزت خودت، این دعاها را درباره ما مستجاب کن! ای کسی که عزت مسلمین با توست.

نماز شب پانزدهم ماه مبارک رمضان

نمازهای مخصوصی برای هر شب ماه مبارک رمضان از حضرت علی (ع) روایت شده و ثوابهای زیادی برای هر شبی ذکر فرموده اند. این نمازهای مستحبی تماما دو رکعت دو رکعت خوانده می شود و خواندن آن در حالت نشسته هم جایز است، لکن ایستاده افضل است.منبع مهر

نماز شب پانزدهم ماه مبارک رمضان، چهار رکعت (دو تا دو رکعتی)، در دو رکعت اول بعد از حمد 100 مرتبه توحید و در دو رکعت دوم بعد از حمد50 مرتبه توحید ذکر شده است و حضرت علی (ع) در ثواب خواندن این نماز فرمود: هر کس بخواند، عطا کرده می شود به او چیزی را که نمی داند او را مگر خدا.